: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: لوگوي دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: جستجو در وبلاگ :
القاب امام زمان
خلیفة اللّه: جانشین خدا در میان خلایق.
وجه اللّه: مظهر جمال وجلال خدا، سمت و سوى الهى که اولیاى حق رو به او دارند.
باب اللّه: دروازه همه معارف الهى، درى که خدا جویان براى ورود به ساحت قدس الهى، قصدش مىکنند.
داعى اللّه: دعوت کننده الهى، فرا خواننده مردم به سوى خدا، منادى راستین هدایت الى اللّه.
سبیل اللّه: راه خدا، که هرکس سلوکش را جز در راستاى آن قرار دهد سر انجامى جز هلاکت نخواهد داشت.
ولى اللّه: سر سپرده به ولایت خدا و حامل ولایت الهى، دوست خدا.
حجة اللّه: حجّت خدا، برهان پروردگار، آن کس که براى هدایتِ در دنیا، و حسابِ در آخرت به او احتجاج مىکنند.
نور اللّه: نور خاموشى ناپذیر خدا، ظاهر کننده همه معارف و حقایق توحیدى، مایه هدایت رهجویان.
عین اللّه: دیده بیدار خدا در میان خلق، دیدبان هستى، چشم خدا در مراقبت کردار بندگان.
سلالة النّبوّة: فرزند نبوّت، باقیمانده نسل پیامبران.
خاتم الاوصیاء: پایان بخش سلسله امامت، آخرین جانشین پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم).
علم الهدى: پرچم هدایت، رایت همیشه افراشته در راه اللّه، نشان مسیر حقیقت.
سفینة النّجاة: کشتى نجات، وسیله رهایى از غرقاب ضلالت، سفینه رستگارى.
عین الحیوة: چشمه زندگى، منبع حیات حقیقى.
القائم المنتظر: قیام کننده مورد انتظار، انقلابى بىنظیرى که همه صالحان چشم انتظار قیام جهانى اویند.
العدل المشتهر: عدالت مشهور، تحقق بخش عدالت موعود.
السیف الشاهر: شمشیر کشیده حق، شمشیر از نیام بر آمده در اقامه عدل و داد.
القمر الزّاهر: ماه درخشان، ماهتاب دلفروز شبهاى سیاه فتنه و جور.
شمس الظلاّم: خورشید آسمان هستى ظلمت گرفتگان، مهر تابنده در ظلمات زمین.
ربیع الأنام: بهار مردمان، سر فصل شکوفایى انسان، فصل اعتدال خلایق.
نضرة الأیّام: طراوت روزگار، شادابى زمان، سرّ سرسبزى دوباره تاریخ.
الدین المأثور: تجسّم دین، تجسید آیین بر جاى مانده از آثار پیامبران، خودِ دین، کیان آیین، روح مذهب.
الکتاب المسطور: قرآن مجسّم، کتاب نوشته شده با قلم تکوین، معجزه پیامبر در هیئت بشرى.
صاحب الأمر: دارنده ولایت امر الهى، صاحب فرمان و اختیاردار شریعت.
صاحب الزمان: اختیار دارِ زمانه، فرمانده کل هستى به اذن حق.
مطهّر الأرض: تطهیر کننده زمین که مسجد خداست، از بین برنده پلیدى و ناپاکى از بسیط خاک.
ناشر العدل: برپا دارنده عدالت، بر افرازنده پرچم عدل و داد در سراسر گیتى.
مهدى الامم: هدایتگر همه امّتها، راه یافته راهنماى همه طوایف بشریت.
جامع الکَلِم: گردآورنده همه کلمهها بر اساس کلمه توحید، وحدت بخش همه صفها.
ناصر حق اللّه: یاریگر حقِ خدا، یاورِ حقیقت.
دلیل ارادة اللّه: راهنماى مردم به سوى مقاصد الهى، راه بلد و راهبر انسانها در راستاى اراده خداوند.
الثائر بأمر اللّه: قیام کننده به دستور الهى، بر انگیخته به فرمان پروردگار، شورنده بر غیر خدا به امر خدا.
محیى المؤمنین: احیاگر مؤمنان، حیاتبخش دلهاى اهل ایمان.
مبیر الکافرین: نابود کننده کافران، درهم شکننده کاخ کفر، هلاک کننده کفار.
معزّ المؤمنین: عزّت بخش مؤمنان، ارزش دهنده اهل ایمان.
مذلّ الکافرین: خوار کننده کافران، درهم شکننده جبروتِ کفر پیشگان.
منجى المستضعفین: نجات دهنده مستضعفان، رهایى بخش استضعاف کشیدگان.
نوشته شده توسط : اسماعیل کاظمی
کد سوال_21: یاد خدا در همه کارها، به چه معناست و این همه سفارش به آن براى چیست؟
جواب: در حدیث مىخوانیم: براى هرکارى «بسم اللّه» بگویید، حتى سر سفره اگر نوع غذا را تغییر دادید «بسم اللّه» را تجدید کنید. اگر شما به یک کارخانه توجه کنید، به تمام کالاها و تولیدات خود، آرم و نشانه خود را مىزند. مثلاً یک کارخانه چینى سازى، به همه ظرفهاى کوچک و بزرگ، حتّى کارتون و کامیونى که مربوط به حمل و نقل است، نام و آرم خود را مىزند. پرچم هر کشورى، هم روى میز مدیران آن کشور است، هم بالاى ساختمان ادارات و هم روى کشتى هایى که از آن کشور به اطراف دنیا مىروند. انسان خداپرست نیز تمام کارهایش، نام و آرام خدایى دارد؛ چه کوچک وچه بزرگ.
حضرت ابراهیمعلیه السلام مىگوید: نمازم، عباداتم، زنده بودنم و مرگم براى پروردگار جهانیان است. «انّ صلاتى و نُسکى و مَحیاىَ و مَماتى لِلّه رَبّ العالَمین» قرآن به پیامبرصلى الله علیه وآله مىفرماید: هم در آغاز کار، یاد پروردگارت باش: «اِقرأ بِاسمِ ربِّک» و هم پس از فراغت، کارى دیگر شروع کن که در راه رضاى پروردگارت باشد، «فاذا فَرَغتَ فَانصَب و الى ربِّکَ فَارغَب»
------------------------------------------------------------------
کد سوال_22: چرا خدا به ستمگران و گنهکاران مهلت مىدهد؟
جواب: سازمان آب و برق، به تمام منازل آب و برق مىرساند، این صاحبان منازلند که مىتوانند از این آب و برق استفاده صحیح کنند یا نادرست. خداوند انسان را آزاد و مختار آفرید و همه گونه امکان رشد را در اختیار او گذاشت، اگر انسان با علم و آگاهى راه بدى را انتخاب کرد، مقصّر خود اوست. امّا چرا خداوند جلوى چنین انسانهایى را نمىگیرد، زیرا: اگر همین که انسان بناى ناسزا و دروغ گفتن داشت، خداوند او را لال کند و همین که بناى سیلى زدن به مظلوم داشت، دست او فلج شود، همین که بناى نگاه بد داشت چشمش کور شود و... آیا این انسان که از روى ناچارى خلاف نکرده، قابل ستایش است؟ ارزش انسان زمانى است که با اختیار خودش، آزادانه و آگاهانه کارى را انجام دهد و یا از خلافى دست بردارد. اگر دست انسانى را با طناب بستند و از جیب او پول درآوردند و خرج کردند، نمىتوان گفت آن دست بسته، مرد سخاوتمندى است و اگر مرد نابینایى، به نامحرم نگاه نکرد، نمىگویند چه انسان پاکى. آرى، خداوند مىخواهد انسانها آزاد باشند تا خود راه خیر و خوبى یا راه شرّ و بدى را انتخاب نمایند و عمل کنند.
------------------------------------------------------------------
کد سوال_23: معناى انتظار امام زمان علیه السلام چیست؟ آیا به معناى سکوت و بىتفاوتى در برابر ظلم و فساد است؟
جواب: ما هر شب منتظر طلوع خورشید فردا هستیم، امّا معناى انتظار خورشید آن نیست که دست روى دست بگذاریم و تا صبح در تاریکى به سر بریم، بلکه هر کس اتاق خود را روشن مىکند.
ما در زمستان منتظر فرارسیدن تابستان هستیم، ولى انتظار تابستان به آن معنا نیست که در زمستان بلرزیم و اتاق خود را گرم نکنیم. در زمان غیبت امام زمان علیه السلام نیز باید به مقدار توانِ خود با ظلم مبارزه کنیم و در صدد اصلاح خود و جامعه برآییم. در روایات مىخوانیم: «أفضلُ الاعمال اِنتظارُ الفَرج» بهترین عمل، انتظار آمدن حضرت مهدى علیه السلام است. بر اساس این حدیث، انتظار، حالت نیست، بلکه عمل است: «افضل الاعمال» بنابراین، منتظران واقعى باید اهلعمل باشند. منتظران مصلِح باید خود صالح باشند، کسى که منتظر مهمان است در خانه آرام نمىنشیند. وظیفه مردم در زمان غیبت، خودسازى و امر به معروف و دعوت به حق و آگاه سازى دیگران است.
------------------------------------------------------------------
کد سوال_24: با دیدن این همه تفاوتها و ناهنجارىها، چگونه نظام را اسلامى بدانیم؟
جواب: اولاً معناى نظام اسلامى آن نیست که تمام افراد جامعهاش عادل باشند، بلکه نظام اسلامى آن است که قوانین و مدیرانش اسلامى باشند. مسافرت خوب آن است که ماشین سالم و راننده ماهر باشد تا مسافرین را به مقصد برساند، نه آن که تمام مسافران بى مسئله باشند. هیچ کس در هیچ سفرى براى سوار شدن به اتوبوس و قطار و هواپیما، تک تک مسافران را بررسى نمىکند، بلکه به سلامتى وسیله و مهارت راننده مىاندیشد. در آیه 102 سوره بقره مىخوانیم که در زمان حضرت سلیمانعلیه السلام (پیامبر معصومى که حکومتش هدیهاى الهى بود)، گروهى به جاى پیروى از آن حضرت، پیرو شیطان بودند: «واتّبعوا ما تتلوا الشیاطین على ملک سلیمان»
ثانیاً عدالت همه جا به معناى تساوى نیست. پزشک عادل، پزشکى نیست که به همه بیماران یک نوع دارو بدهد، معلّم عادل، معلّمى نیست که به همه دانشآموزان یک نمره بدهد، بلکه این تساوى، کمال بى عدالتى است. مگر سلّول چشم با سلّول استخوان پا یکسان است؟ مگر برگها، میوهها، کوهها، دشتها، معدنها، جنگلها، کرات آسمانى، کهکشانها، رنگها، نژادها و... یکسانند؟! آرى، تفاوت دو نوع است: گاهى حکیمانه و بر حق است و گاهى تبعیض و ناحقّ. اختلافات گاهى بر اساس ظلم است که باید با تمام قدرت جلوى آن را گرفت. سرمایههایى را که با زد و بند، کمفروشى، احتکار، توطئه، اختلاس، سرقت، ربا و امثال آن جمع شده است، باید از حلقوم متجاوزان بیرون کشید.
امّا گاهى تفاوت و اختلافى که در اثر کار، هنر، تخصص، مدیریّت، ابتکار و امثال آن پیدا مىشود، چنانچه حقوق واجب الهى آن (خمس و زکات و...) پرداخت شود، مانعى ندارد. اگر بخواهیم حق ابتکار و هنر و کار و تخصّص را نادیده بگیریم، جامعه راکد مىماند و رشدى ندارد.
------------------------------------------------------------------
کد سوال_25: سعه صدر چیست؟
جواب: «سعه صدر» به معناى داشتن روح بزرگ است که همچون لاستیک تراکتور از امواج رد شود و تاب بر ندارد در حالى که افراد عادى مثل لاستیک دوچرخه، با اولین موج تاب برمىدارند.
حضرت على علیه السلام مىفرماید: «آلَةُ الرّیاسة سعة الصَّدر»، شرط لازم براى پذیرش هر مسئولیّتى، سعهصدر است. دعاى حضرت موسى علیه السلام پس از رسیدن به مقام نبوّت، سعه صدر بود که از خداوند خواست: «رَبّ اشَرح لى صَدرى» البتّه موسى از خدا درخواست کرد و خدا به او عطا نمود، ولى خداوند قبل از اینکه پیامبر درخواست کند، به او سعه صدر داد و فرمود: «ألم نَشرَح لک صَدرک»
------------------------------------------------------------------
کد سوال_26: اسلام به کیفیّت بیشتر توجّه دارد یا به کمّیت؟
جواب: در مواردى اسلام به کمیّت توجه دارد، نظیر تعداد نفراتى که در نماز جماعت حاضر مىشوند که هر جماعتى نفراتش بیشتر باشد، ثوابش بیشتر است. در مواردى به کیفیّت توجّه دارد، نظیر انفاق به محرومان که مقدارش مهم نیست، بلکه اخلاص در آن مهم است. «و یُطعمون الطّعام عَلى حُبّه» مقدار غذایى که اهلبیت به یتیم، مسکین و اسیر دادند زیاد نبود، امّا خالصانه بود. گاهى هم کیفیّت مطرح است و هم کمّیت. مثلاً قرآن درباره ذکر خدا، هم مىفرماید: «اُذکروا اللّه ذکراً کثیرا» خدا را بسیار یاد کنید و هم مىفرماید: «فى صلوتهم خاشعون» مؤمنان در نمازشان خشوع دارند.
------------------------------------------------------------------
کد سوال_27: آیا شخصیّت و موقعیّت افراد، در کیفر و پاداش آنها مؤثّر است؟
جواب: قرآن به زنان پیامبر مىفرماید: شما با سایرین فرق دارید و کار خلاف شما دو برابر حساب مىشود: «یا نساء النّبىّ مَن یَأتِ منکُنّ بفاحشةٍ مُبیّنةٍ یُضاعف له العذابُ ضِعفَین» همان گونه که پاداش عمل شایسته شما، دو برابر دیگران است. «و مَن یَقنُت مِنکنّ لِلّه و رسوله و تَعمل صالحاً نُؤتها أجرها مَرّتَین» هر کوهى قلّهاش بلندتر باشد، درّهاش عمیقتر است. در حدیث مىخوانیم: از جاهل هفتاد گناه بخشیده مىشود قبل از آنکه از عالم یک گناه بخشیده شود. «یغفر للجاهل سبعون ذَنباً قبل أن یُغفر للعالم ذنبٌ واحد» نردبان این جهان ما و منى است عاقبت این نردبان افتادنى است. لاجرم هرکس که بالاتر نشست استخوانش سختتر خواهد شکست.
------------------------------------------------------------------
کد سوال_28: نقش رهبرى در جامعه اسلامى چگونه است؟
جواب: هر حرکت، چند عنصر دارد: مبدأ، مسیر، وسیله، راهنما و مقصد. در میان این پنج عنصر، مهمترین نقش با راهنماست. اگر رهبر و راهنما، عالم و متّقى باشد، نه هدف گم مىشود و نه به انحراف کشیده مىشود. اگر رهبر لایق باشد و مردم اطاعت کنند، مشکلات حل مىشود؛ اگر سوزن تیز باشد و نخ هم متّصل به آن، هر پارچهاى دوخته مىشود، امّا اگر سوزن کج بود یا نخ جدا شد، نازکترین پارچه هم دوخته نمىشود. اگر مردم اطاعت نکنند، رهبر کارى از پیش نمىبرد همان گونه که اگر نخ به دنبال سوزن نرود، هر قدر هم سوزن کارآمد باشد، کارى از پیش نمىبرد. حرکت و نفوذ سوزن در پارچههاى مختلف، به شرط پیروى نخ از اوست. اگر راننده اهل فن باشد، حتى ماشین معیوب را راه اندازى و با آن رانندگى مىکند. همان گونه که پیامبران در بدترین شرایط اجتماعى، بهترین امّتها را ساختند. امّا اگر رهبرى صلاحیّت نداشته باشد، بهترین شرایط را نیز به هدر مىدهد، چنانکه بهترین اتومبیلها را اگر در اختیار راننده ناشى قرار دهیم، آن را به درّه سقوط مىدهد.
------------------------------------------------------------------
کد سوال_29: در برابر متلکها و یا سرزنشهایى که در راه حقّ مىشنویم، چه وظیفهاى داریم؟
جواب: شخصى از قاهره شترى را اجاره کرد تا به منطقه عبّاسیه برود. او بر شتر سوار شد و صاحب شتر افسار شتر را گرفته و مسافر را مىبرد. در مسیر راه، شتربان زیر لب و گاهى هم بلند مسافر را مسخره مىکرد و چون او را مردى غریب و تنها و محتاج یافته بود، همگام با حرکت شتر به جسارتهاى خود ادامه مىداد. در مسیر راه شخصى این صحنه را دید و به مسافر گفت: آیا مىدانى و مىشنوى که شتربان چه مىگوید؟ گفت: بلى! پرسید: پس چرا از خود عکس العملى نشان نمىدهى؟ گفت: اگر او مرا به عباسیه مىرساند و مسیر راه درست است، این حرفها مهم نیست، هرچه مىخواهد بگوید. در سوره مطفّفین مىخوانیم که مجرمان، مؤمنان را به شکلهاى مختلف تحقیر مىکنند:
1- پیوسته به آنها مىخندند: «اِنّ الّذین أجرَموا کانوا من الّذین آمنوا یَضحکون»
2- هر گاه از کنار آنها عبور مىکنند، غمزه مىآیند و چشمک مىزنند: «و اذا مَرّوا بهم یَتَغامزون»
3- همین که به سوى دار و دسته خود بر مىگردند، پشت سر مؤمنان فکاهى و طنز مىگویند: «و اذا انقَلبوا الى اهلِهم اِنقَلبوا فَکِهین»
4- هنگامى که مؤمنان را مىبینند، مىگویند: اینها منحرفند: «و اذا راوهم قالوا انّ هؤلاء لضالّون»
امّا مؤمنان استقامت کرده و از راه خود دست بر نمىدارند. قرآن در ادامه مىفرماید: روزى خواهد آمد که مؤمنان، به کفار خواهند خندید. «فالیوم الّذین آمنوا من الکفار یَضحکون»
------------------------------------------------------------------
کد سوال_30: آیا براى حفظ آبرو مىتوان نماز باران را ترک کرد؟
جواب: در مسابقات ورزشى، ورزشکاران نمىگویند: مىترسیم شکست بخوریم، پس در زمین حاضر نشویم! فوتبالیست باید در مسابقه شرکت کند، خواه گل بزند یا گل بخورد. حتى اگر چند بار هم شکست بخورد باز هم دست از مسابقه برنمىدارد. ناپلئون مىگوید: در چهارده عملیات نظامى شکست خوردم تا بالاخره پیروز شدم. بر اساس روایات، به هنگام خشکسالى باید نماز باران خواند، ما باید به وظیفه خود عمل کنیم، این که باران ببارد یا نبارد، مربوط به خداوند است.
نوشته شده توسط : اسماعیل کاظمی
آخرین قسمت از دعای عرفه ....
سلسله سوالات مرد یهودی به اینجا رسید که که مرد یهودی به پیامبر اکرم(ص) عرض کرد:
چرا خدای متعال فرمان داده تا بعد از عصر در عرفات وقوف کنند؟
فرمود: زیرا پس از ساعتی که در آن آدم(ع) پروردگارش را نافرمانی کرد
از این رو خدای متعال به امت من(در این ساعت) و در محبوبترین مکانها نزد خود-که عرفات است.
وقوف و تضرع و نیایش را واجب و اجابت دعاها را تکفل فرمود
ساعتی که مردم از عرفات بر می گردند همان ساعتی است که آدم از پروردگار خودکلماتی را دریافت و توبه کرد
که خدا توبه پذیر و مهربان است عرض کرد راست فرمودی ای محمد!
اکنون بیان فرما:ثواب کسی که در عرفات وقوف کند و نیایش و تضرع و زاری به درگاه خدا داشته باشد چیست؟
پیامبر اکرم(ص) فرمود:سوگند به خدائی که مرا بحق بشیر و نذیر(بنی آدم)مبعوث فرمود!
همانا خدا را در آسمان هفت در است :در توبه،در رحمت؛در تفضل،در احسان،درجود ،در کرم و در عفو؛
کسی در عرفات گرد نیاید مگر آنکه از خدای متعال این ویژگیها را دریافت نماید
زیرا خدای سبحان را صد هزار فرشته است که با هر یک صد و بیست هزار فرشته باشد
و برای خدا صد رحمت است که آن را (در این وقت)بر اهل عرفات فرو فرستند
چون از (عرفات)باز گردند خدای متعال آن فرشتگان را گواه گیرد که بهشت را بر آنان واجب فرمود
و ندا کننده ای ندا دهد :(ای اهل عرفات)!آمرزیده برگردید که مرا خشنود کردید
و من از شما راضی ام.عرض کرد راست فرمودی ای محمد!
امیدوارم که همگی از اهل عرفه واقعی باشیم ....
مرد یهودی به عنوان آخرین سوال از پیامبر چنین پرسید:
ای محمد!آن نُه خصلتی که خدای متعال در میان همه پیامبران تنها به تو بخشید و در میان امتها به امت تو داد است(چیست)؟
فرمود: فاتحه الکتاب،اذان؛اقامه؛جماعت در مساجد مسلمانان،روز جمعه،بلند خواندن(حمد و سوره)در سه نماز (مغرب و عشا و صبح)،رخصت به امتم هنگام بیماریها و سفر،نماز بر جنازه ها و شفاعت برای اهل کبائر امتم.عرض کرد راست فرمودی ای محمد!
حال ثواب کسی که فاتحه الکتاب بخواند چیست؟ فرمود:
هرکه آن را بخواند خدای متعال پاداشی به شماره قرائت همه کتب آسمانی به او عطا کند و
اما اذان موذن امم با پیامبران و صدیقان و شهیدان محشور شود
و اما جماعت ،صفوف(جماعت)امتم چون صفوف فرشتگان آسمان چهارمم است
و یک رکعت در جماعت(برابر) بیست و چهار رکعت باشد که هر رکعتی نزد خدا،محبوب تر از چهل سال است
و اما روز جمعه روزی است که خدای متعال در آن اولین و آخرین را برای حساب گرد آورد
هیچ مومنی با گامهای خود به نماز جمعه نمی رود مگر آنکه خدای متعال هراسهای روز قیامتش را بعد از خطبه های امام تخفیف دهد
و آن ساعتی که خدای متعال به همه مردان و زنان با ایمان رحم فرماید
و اما بلند خواندن آن سه نماز هر آینه به اندازه ای که صدایش برسد حرارت آتش از او دور شود
و صراط بر او فراخ گردد و نوری به او بخشد تا به بهشت در آید.
و اما رخصت به وقت بیماری و سفر هر آینه خدای متعال هراسهای قیامت را بر رخصت داران امتم تخفیف داده
چنانچه در قرآن این رخصت را فرمود است
و اما نماز بر جنازه ها هیچ مومنی بر جنازه ه ای نماز نخواند مگر آنکه (در قیامت)شفاعت کننده باشد یا شفاعت شده
و اما شفاعت من پس در باره مرتکبین گناه کبیره از امتم باشد مگر شرک و مظلمه ها و حقوق مردم(که شفاعت ندارد).
عرض کرد:راست فرمودی ای محمد!اکنون به پیامبری تو ایمان آورده)
و گواهی میدهم که هیچ معبود به حقی جز خدای یگانه بی شریک نیست و محمد بنده و رسول اوست و تو خاتم پیامبران و پیشوای پارسایان و فرستاده پروردگار عالمیانی!
پس برگه سفیدی را از آستین بیرون آورد که همه ی آنچه را که پیامبر اکرم(ص)فرموده بود به درستی در آن نوشته بود
پس عرض کرد:ای رسول خدا!سوگند به آن خدائی که تو را به راستی به پیامبری مبعوث کرد!
اینها را جز از روی الواحی که خدای متعال برای موسی بن عمران نوشته ،ننگاشتم
و من در تورات صد هزارآیه را قرائت کردم و هیچ آیه ای را نخواندم مگر آنکه تو را در آن ،نوشته یافتم
و در تورات فضایل تو را تا آنجا خواندم که به تردید و حیرت افتادم؛
ای محمد! من نام تو را در تورات چهل سال محو کردم باز نامت را در آن نوشته میدیدم
و در آن خوانده بودم که این پرسشها را جز تو کسی پاسخ ندهد
و نیز هنگامی که پاسخ می دهی جبرئیل در طرف راست و میکائیل در طرف چپ تو خواهد بود
پیامبر اکرم (ص) فرمود:آری اینک جبرئیل در طرف راست و میکائیل در طرف چپ من است
.
ما را از دعاتون در این روز فراموش نکنید...
نوشته شده توسط : اسماعیل کاظمی