: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: لوگوي دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: جستجو در وبلاگ :
آیا میدانید بعد از بیماری چه مراقبتهایی باید انجام داد؟!
امام حسن علیه السلام : آن حضرت علیه السلام به مردی که از بیماری شفا یافته بود ، فرمود :خدا یادت کرد پس یادش کن ، و از تو گذشت پس شکرش کن .
تحف العقول ، ص 237
امام حسین علیه السلام : از حضرت پرسیدند چرا خداوند روزه را بر بندگانش واجب فرموده است؟ فرمودند:برای آنکه ثروتمند طعم گرسنگی را بچشد و نسبت به مستمندان بخشش نماید.
مناقب آل ابی طالب ابن شهر آشوب ، ج 4، ص 68
از امام حسین علیه السلام پرسیدند: یا ابن رسول الله روزگار را چگونه میگذرانی؟ فرمودند: روزگار را در حالتی می گذرانم که پرودگار بزرگ ناظر بر اعمال من است و آتش جهنم را در پیش روی خود مشاهده می کنم. مرگ در تعقیب من است و از گیر حساب بازپسین رهایی ندارم و در گرو اعمال خویشتن میباشم. آنچه دلم بخواهد، نمی شود و قدرت دفع مکروهی از خویشتن ندارم. کارها در دست دیگری است، اگر اراده کند عذابم فرماید و اگر بخواهد، مورد عفوم قرار می دهد. بنابر این کدام مسکین است که از من درماندهتر باشد؟
بحار الانوار، ج ,78 ص 116
آبروى تو چون [یخى] جامد است که درخواست آن را قطره قطره آب مىکند، پس بنگر که آن را نزد چه کسى فرو مىریزی؟امام علی علیه السلام: مَاءُ وَجْهِکَ جَامِدٌ یُقْطِرُهُ السُّؤَالُ فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ .
"نهج البلاغه، حکمت 346"
امام علی علیه السلام به نویسندة خود عبیدالله بن ابى رافع دستور داد: در دوات، لیقه بینداز ، نوک قلم را بلند بگیر، میان سطرها فاصله بگذار، و حروف را نزدیک به یکدیگر بنویس ، که این شیوه براى زیبایى خط بهتر است.قال علیه السلام لِکَاتِبِهِ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِى رَافِعٍ أَلِقْ دَوَاتَکَ وَ أَطِلْ جِلْفَةَ قَلَمِکَ وَ فَرِّجْ بَیْنَ السُّطُورِ وَ قَرْمِطْ بَیْنَ الْحُرُوفِ فَإِنَّ ذَلِکَ أَجْدَرُ بِصَبَاحَةِ الْخَطِّ .
نهج البلاغه – حکمت 315
سخاوت آن است که تو آغاز کنى، زیرا آنچه با درخواست داده مىشود یا از روى شرم و یا از بیم شنیدن سخن، ناپسند است .امام علی علیه السلام: السَّخَاءُ مَا کَانَ ابْتِدَاءً فَأَمَّا مَا کَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَیَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ .
نهج البلاغه، حکمت 53
امام حسین علیه السلام : امین مپندار مگر آن کس را که از خدا بترسد.
"بلاغة الحسین علیه السلام، ص 292"
امام رضا علیه السلام: هر کس به راهنمایی تو اعتنایی نکرد، نگران مباش حوادث روزگار او را ادب خواهد کرد.
بحار الانوار، ج 78، ص 353
با هر انسان دو فرشته است که او را حفظ مىکنند، و چون تقدیر الهى فرا رسد، تنهایش مىگذارند که همانا زمان عمر انسان، سپرى نگهدارنده است .امام علی علیه السلام: إِنَّ مَعَ کُلِّ إِنْسَانٍ مَلَکَیْنِ یَحْفَظَانِهِ فَاذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّیَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ وَ إِنَّ الْأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِینَةٌ .
نهج البلاغه، حکمت 201
در شگفتم از کسى که ناامید است در حالی که مىتواند استغفار کند .امام علی علیه السلام: عَجِبْتُ لِمَنْ یَقْنَطُ وَ مَعَهُ الِاسْتِغْفَار ُ .
نهج البلاغه، حکمت 87
امام باقر علیه السلام : تو را به پنج چیز سفارش می کنم: اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن، اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن ، اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو، اگر مدحت کنند شاد مشو، و اگر نکوهشت کنند، بیتابی مکن.
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص 167
امام جواد (ع) : سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند ، پشیمان نگردد : 1 - اجتناب از عجله ، 2 - مشورت کردن ، 3 - و توکل بر خدا در هنگام تصمیم گیری .
مسند الامام الجواد ، ص 247
امام باقرعلیه السلام چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص172
امام حسن علیه السلام : از آن حضرت سؤال شد: فقر چیست؟ فرمود: حرص به هر چیز .
تحف العقول، ص 228
امام رضا علیه السلام : پیوند خویشاوندی را برقرار کنید گرچه با جرعه آبی باشد، و بهترین پیوند خویشاوندی، خودداری از آزار خویشاوندان است
تحف العقول ، ص 469
نوشته شده توسط : اسماعیل کاظمی
السلام علیکَ یا ابا عَبداللهِ وَ علی الاَرواح الَّتی حَلت بفنآئِکَ علیکَ مِنی سلامُ الله ابداً ما بَقیتُ وَ بقیَ اللیلُ وَ النهارَوَ لاجعلهُ اللهُ اخرَ
العهدِمنی لزیارتکم السلامُ علی الحسین وعلی علی بن الحیسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین به ظهور الحجه
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
شفاعت بی حسین معنا ندارد قیامت بی حسین غوغا ندارد
حسینی باش تا فردا نگویند چرا پرونده ات امضاء ندارد
دانی که چرا آب فرات است گل آلود شرمنده ی لعل لب عطشان حسین است
خصوصیات سید الشهداء علیه السلام
رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمودند: اٍن الحسین مصباح الهدى و سفینه النجاه.(1) به تحقیق که حسین چراغ هدایت و کشتى نجات است. پنج تن آل عبا، پیامبر خدا صلى الله علیه وآله وسلم ، امیر مؤمنان ، فاطمه زهراء ، امام حسن و امام حسین علیهم السلام همه این بزرگواران یک نور هستند اما مراتبشان فرق مى کند. مرتبه آن چهار بزرگوار از امام حسین علیه السلام بالاتر است. در روایت دارد که خود حضرت سیدالشهداء علیه السلام در روز عاشوراء به حضرت زینب سلا م الله علیها فرمودند: «أبی خیر منی و أمی خیر منی و أخی خیر منی ولی و لکل مسلم برسول الله اسوه»(2). در عین اینکه درجات آن سیزده معصوم علیهم السلام از امام حسین علیه السلام بالاتر است اما خدا براى سیدالشهداء خصوصیاتى قرار داده که براى جدَ، پدر، مادر و برادر آن حضرت چنین ویژگیهائى را قرار نداده است.
شکى نیست که تمام چهارده معصوم قربانى احکام خدا شدند، در روایات متعددى آمده: «ما منا إلا مسموم أو مقتول»(3) , هیچ یک از ما نیست مگر اینکه مسموم و یا کشته شود براى چه امرى مقتول و یا مسموم شدند? براى دین و احکام خدا، اما در عین حال حسب آنچه در زیارات متعدد امام حسین علیه السلام وارد شده وهمه شما خوانده اید و مى خوانید: «أشهد أنَک قد أقمت الصلوة»(4),(شهادت مى دهم که تو نمازرا بپا داشتى) مؤسس نماز رسول خدا صلى الله علیه وآله هستند نه امام حسین؛ اما چنین مطلبى راجع به آن حضرت گفته شده: «أشهد أنک قد أقمت الصلوة وآتیت الزکوة و أمرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و أتَبعت الرسول وتلوت الکتاب حق تلاوته» شهادت مى دهم که تو نماز را بپا داشتى و زکات را پرداختی و به معروف و نیکى ها امر فرمودى و از منکر و زشتى ها نهى کردى و از رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم پیروى نمودى و کتاب [خدا] را آن گونه که شایسته آن است تلاوت کردى. کدام یک از معصومین علیهم السلام اینگونه نبودند? همه آن بزرگواران از چنین صفاتى برخوردار بودند، اقامه نماز مى کردند، زکات می پرداختند، امر بمعروف و نهى از منکر انجام مى دادند، قرآن را آن گونه که حق تلاوت آن است تلاوت مى کردند، اما در زیارت امام حسین علیه السلام این عبارت کرارا به چشم مى خورد. خداى تعالى براى سیدالشهداء علیه السلام خصوصیاتى قرار داده که براى هیچ کدام از معصومین دیگر حتى براى جدَ، پدر، مادر و برادر سیدالشهداء علیهم السلام با اینکه بدون شک مرتبه آنان از آن حضرت بالاتر است؛آن ویژگیها را قرار نداده است.
شاعر کافر و امام حسین علیه السلام
ماجرائى که براى شما نقل مى کنم مربوط به گذشته است، یکى از وعاظ که چند سال قبل به دعوت شیعیان و مسلمانانِ یکى از بلاد کفر، براى تبلیغ به آنجا سفر کرده بود، وقتى برگشت این مطلب را نقل کرد. گفت: جائى مجلس داشتم، روضه خواندم و از منبر پایین آمدم وبه قصد رفتن به مجلس دیگرى, داشتم فورا از حسینیه خارج مى شدم؛ نزدیکِ درِ حسینیه که رسیدم دیدم آنجا دوتا تخت قرار دارد و بزرگان و برگزارکنندگان مجلس براى استقبال وبدرقه عزاداران روى آن تختها نشسته اند، وقتى بیرون آمدم یکى از همان مسئولین حسینیه بلند شد و پس از احترام شخص بلند قدى را به من معرفى کرد و گفت: ایشان راجع به حضرت سیدالشهداء علیه السلام شعر گفته و یک جلد دیوان شعرش نیز به چاپ رسیده است.
واعظ در ادامه گفت: به او نگاه کردم دیدم ظاهر خاصى دارد. به زبان خودش از وى پرسیدم: آیا شما مسلمانید? تبسمى کرد و گفت: نه. در همان حالى که ایستاده بودم و دیگران هم متوجه ما بودند و نگاه مى کردند به او گفتم: آیا امام حسین علیه السلام مرد عاقلى بود? یکباره چهره اش در هم فرو رفت و ناراحت شد و گفت: این چه سؤالى است که مى پرسید? گفتم: خودم مى دانم، مى خواهم ببینم شما چه مى گوئید. پاسخ داد: چه کسى عاقل تر از امام حسین علیه السلام. باز پرسیدم: امام حسین علیه السلام مرد خوبى بود? دوباره ناراحت شد و پرسید این دیگر چه نوع سؤال کردنى است? جواب دادم: مى دانم، مى خواهم از شما سؤال کنم. گفت: چه کسى خوبتر از امام حسین علیه السلام. به او گفتم این امام حسینى که مى گوئى چه کسى عاقل تر از او? چه کسى بهتر از او? یعنى از همه بهتر و برتر بود، آیا مى دانى این امام که در نزد تو از همه خوبتر و عاقل تر است خودش را براى دین اسلام به کشتن داد? بیا و مسلمان شو. تبسمى کرد و گفت: حالا این یک امر دیگرى است. آن واعظ این مطلب را، پیش از سى سال قبل، ایامى که ساکن کربلا بود نقل مى کرد و بعد گفت: امام حسین علیه السلام در دنیا سکه اى زده است که خدا نزده. شخصى کافر است و خدا را قبول ندارد اما شاعر سیدالشهداء علیه السلام است. این مطلب را آن واعظ بیان کرد. من هم بر این سخن او اضافه کردم و به ایشان گفتم: آن سکه را هم خدا براى امام حسین علیه السلام زده است. خدا در دنیا براى آن حضرت، سکه اى زده که نه تنها براى جدِّ وپدر ومادر آن حضرت نزده بلکه براى ذات مقدس خود هم چنین سکه اى را ضرب نکرده است.
نوشته شده توسط : اسماعیل کاظمی
چرا گاهی فرزندانمان نماز نمی خوانند؟
پیش از پرداختن به این پرسش که چگونه فرزندانمان را به برپایی نماز صبح دعوت کنیم، باید بپرسیم چرا، گاه فرزندان نماز نمی خوانند؟ علل و عواملی چند در این بازدارندگی یا سهل انگاری و بی رغبتی مؤثرند:
1- عوامل و علل اعتقادی: وقتی کودک و نوجوان فاقد باور عمیق و ریشه دار نسبت به خدا و معاد باشد نه پشتوانه ای از عشق دارد تا او را برانگیزد و نه انگیزه اش چون خوف و هراس از بازخواست اخروی تا او را به ادای تکلیف دینی وادارد. آن که صبحگاهان با وجود همه جاذبه های خواب، بستر را رها می کند و به نماز می ایستد یا از سر عشق و شیفتگی و معرفت به پروردگار است یا لااقل ترس از مجازات و آن که روشنی یقین در دل ندارد شوق برپایی نماز نخواهد داشت.
2- نمادها و نمودهای نامطلوب دینداران: کودکان و نوجوانان کنجکاوانه و دقیق زندگی ما را می کاوند، اگر ما به نمازشان بخوانیم و آنها ا را به عنوان نمازگزار در ارتکاب گناه و ناشایسته بی پروا ببینند میان "نماز" و "رفتار" به جست وجوی رابطه می پردازند و احیانا چنین داوری و نتیجه گیری می کنند که نمازگزاران چنین اند. همین کافی است که نماز را متهم کنند و از آن گریز و پرهیز پیدا کنند.
3- رفتارهای گناه آلود و ناروا: اگر نماز از فحشا و منکر باز می دارد، فحشا و منکر نیز می تواند بازدارنده از نماز باشد! وقتی فضای زندگی ما از دروغ، فریب، حرام خواری، غیبت و حرمت شکنی تباه و سیاه شود، بازتاب آن نه تنها در نماز ما که در نماز و کنش های دینی فرزندانمان محسوس و مشهود است. نه خود گناه کنیم و نه فضایی لغزاننده و گناه زا برای فرزندانمان فراهم کنیم. رهاورد چنین فضای مهذبی اقبال فرزندان به نماز خواهد بود.
هنگام نشاط، بهترین فرصت برای عبادت
4- جزر و مدها و زیرو بم های درونی: روح انسان دستخوش دگرگونی های دائمی است. عناصر و عوامل گوناگونی در جان انسان آشوب می آفرینند. در هنگام اقبال و نشاط بهترین فرصت برای دعوت به عبادت حتی عبور از مرز "فرائض" به نوافل است و در هنگام بی نشاطی یا ادبار، خط قرمز ورود به حوزه نوافل و درنگ و توقف در قلمرو فرائض. شناخت این جزر و مدها و ایجاد ارتباط سنجیده در آن موقعیت، در رفتارها، موضع گیری ها و نگرش های آینده فرد بسیار مؤثر است.
والدین از نماز استفاده ابزاری نکنند
5- انتظار و تلقی ناروا از نماز: وقتی جایگاه نماز درست تحلیل و تبیین نشود ممکن است بعد از مدتی نماز کنار گذاشته شود یا منظم برپا نشود که این نیز به حذف نماز می انجامد. گاه از نوجوان می پرسیم چرا نماز نمی خوانی؟ و پاسخ این است که هرچه از خدا خواستم که به فلان خواسته و آرزویم برسم، نرسیدم و دیگر نماز نمی خوانم، یا مدتی نماز خواندم و دیدم مشکلم حل نشد یا به خواسته ام نرسیدم، دیگر نمی خوانم! استفاده ابزاری از نماز، القای خانواده ها که اگر نماز بخوانی، در امتحان قبول می شوی و نماز را در حد مشکل گشای مسائل عادی زندگی حتی گاه خواسته های نامعقول تلقی کردن، آفت و آسیب بزرگ برای نماز خواندن است. مشهور آن است که در فصل امتحان، نماز خواندن دانش آموزان رایج تر می شود و پس از امتحان به خصوص اگر با ناکامی مواجه شوند تعطیل می شود! چنین تصویر و تصوری از نماز و فرو کشیدن آن در حد گره گشایی از مشکلات معمول، ستمی بزرگ است. گزارش هایی از مدارس دریافت می شود که گاه معلمان و مربیان در چنین القائاتی با دیگران هم داستان و هم زبان می شوند.
6- تجربه های تلخ از نماز یا محیط مذهبی: کودک و نوجوان با اشتیاق به مسجد می آید اما در مسجد با برخورد ناروا مواجه می شود، گاه فضای مسجد ذوق وشوق و طبع حساس او را برنمی انگیزد و خاطره تلخ، چاشنی آمدن می شود. این رویداد که گاه تا همیشه بر روح و نگرش انسان سایه می اندازد، گریزگاه وی می شود و جدایی و حتی نفرت وی را برمی انگیزاند، باید تجربه های نخستین کودکان از مسجد با شیرینی و لطافت همراه باشد و از تحقیر، تمسخر، توهین و هر حرکتی یا حادثه ای که تند و تلخ و شکننده باشد پرهیز شود.
قدرت گروه همسالان را دست کم نگیرید
7- تاثیر منفی دوستان و گروه همسالان: کودک و نوجوان چشم به دهان دوستان می دوزند و رفتارهای "جمعی دوستان" آنان را بشدت جذب و به همسانی رفتار می کشاند. آن ها می خواهند صرفا به کارهایی بپردازند که "همه" آن را انجام می دهند. بی تردید شما نیز می توانید به یاد بیاورید که زمانی چنین بوده اید. هیچ گاه قدرت گروه همسالان را دست کم نگیرید. آسان نیست که متفاوت عمل کنیم و یا این که در مقابل اکثریت باشیم. مراقبت در طیف دوستان، مداخله سنجیده و هشیارانه در انتخاب دوستان و حتی تاثیر در حلقه آنان، نوعی مصونیت بخشی معنوی خواهد آفرید که نمازگزاری فرزندان را تضمین می کند. خانواده هایی که فرزندان رها شده دارند و مراقبت و دقت در معاشرت ها و روابط فرزندان ندارند دچار مشکلات حاد رفتاری و ریزش های معنوی فرزندان خواهند شد.
8- انباشت پرسش ها و تردیدها: کودک و نوجوان پرسشگر و کنجاوند. براساس حق پرسشگری و کنجکاوی، کودک و نوجوان از نماز هم می پرسند، چرا نماز؟ چرا این گونه؟ چرا هر وقت دلم خواست نخوانم؟ چرا به هر سمت نخوانم؟ چرا هر مقدار دوست داشتم و کشش داشتم نخوانم؟ اصلا چرا بخوانم؟ و چرا .... اگر این پرسش ها، پاسخ دقیق و مجاب کننده نیابند یا پرسشگر به دلیل سؤال، تحقیر و تمسخر و متهم شود و یا پاسخ ها انحرافی باشد، موریانه تردید، شک، تزلزل و در نهایت پرهیز و ستیز وجود وی را پرخواهد کرد. ایجاد موقعیت ها و فرصت هایی برای سؤال، حتی طرح سؤالات احتمالی در فضایی سرشار از عاطفه و محبت، تشویش ها و تردیدها را می زداید.
در هنگام خستگی اصرار در برپایی نماز نکنیم
9- خستگی و سستی: نماز باید با نشاط و سرزندگی بر پا شود. در سستی و رخوت، در بی حالی و بی رغبتی حتی اگر نماز برپا شود چندان مناسب نیست. در هنگام خستگی و رخوت اصرار در برپایی نماز نکنیم. حتی توصیه کنیم که هم اکنون نماز نخوان، خسته ای. به استراحت نیاز داری، خودم برای نماز بیدارتمی کنم. این جملات ملاطفت آمیز و آرام به جای نمازی شتاب زده نمازی با آرامش را رقم می زند.
نماز اول وقت باید به فرهنگ تبدیل شود
10- تاخیر و تسویف: گاه به هر دلیل، نماز به تاخیر می افتد. جاذبه ای فراوان در زندگی کودک و نوجوان، مشغولیت های آنی، قرار گرفتن در موقعیت های لذت بخش بویژه بازی با دوستان موجب می شود که نماز به بعد موکول شود! اول وقت خواندن نماز باید به فرهنگ تبدیل شود. وقتی ما بزرگ تر ها و مربیان و متولیان تربیت به نوعی تقیید در نماز اول وقت برسیم و فضای مناسب را نیز فراهم کنیم از چنین ضایعه ای جلوگیری خواهیم کرد. باید دقت شود نماز اول وقت طولانی یا همراه با چاشنی های وقت گیر نباشد.
11- بی اعتنایی خانواده به نماز: مشاهده و تقلید رفتارهای والدین در دوران کودکی، بارزترین رفتار کودک در خانه است. کودکان و نوجوانان گاه دچار تعارض ها و ناهمخوانی های خانه و مدرسه هستند، در مدرسه نماز جماعت هست اما در خانه از این فضیلت ها و ارزش ها نیست. خانواده هایی که به نماز بی اعتنا باشند هرگز نمی توانند انتظار داشته باشند که فرزندانشان به نماز پایبند و متعهد باشند.
صبح را با خبرهای هیجان آمیز و شیرین همراه کنید
در خانواده های ما بسیاری اوقات، شب لبریز از خبر وخاطره است، تلفن زدن ها، شوخی ها، میهمانی ها و گفت و گوها در شب اتفاق می افتد، اگر صبح با برخی خبرهای هیجان آمیز و شیرین همراه باشد، باز کردن یک هدیه به صبح موول شود و ... انگیزه هایی برای بیداری کودک و نوجوان فراهم می شود.
شب ها زودتر بخوابید!
زندگی مدرن امروز، چند شغلگی و دیر به منزل رسیدن پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده، میهمانی های شبانه، تماشای برنامه های تلویزیون و دیگر سرگرمی های شبانه در برنامه خواب فرزندان نیز اثر می گذارد.
نبود صمیمیت و صراحت در طرح مساله بلوغ
یکی از مشکلات فرهنگی جامعه ما نبود آموزه های درست، بموقع و همه جانبه بلوغ است. در نظام آموزش و پرورش هنوز هیچ برنامه مشخص و روشنی در این باره وجود ندارد. شرم و حجب و حیای حاکم بر خانواده ها مانع طرح این مساله می شود. دوران بلوغ دختران مسئولیت های ویژه شرعی و موقعیت های خاصی را همراه دارد و اگر پدر و مادر، آگاهی بخشی و آگاهی یابی کافی از این مساله نداشته باشند ممکن است به تعطیلی تکالیف در دیگر موقعیت ها منجر شود. در مدارس راهنمایی، پسران جوان صبح وقتی برمی خیزید و نیازمند نظافت و غسل هستند به علت نبود زمینه سازی خانواده ها دچار مشکل می شوند و گاه به ناگزیر با همان وضعیت نماز برپا می کنند. بلوغ مثل هر رویداد دیگر باید در خانواده ها مطرح شود و پدر ومادر راهنمایی های لازم و درست در اختیار فرزندان قرار دهند. اگر چند بار نوجوان صبح نتواند نماز بخواند به علت احتلام صبحگاهی، ممکن است نه تنها نماز صبح که به "همه نماز" آسیب برساند. پرتگاه افراط و تفریط در مسیر تربیت نسل جدید قربانی فراوان می گیرد. گاه خانواده ها همه "شدت" اند و گاه همه "رحمت". مهربانی و رحمت، انعطاف و نرمش لازمه تربیت سازنده اند اما نباید غافل بود که گاه "قاطعیت" ضرورت تربیت است. جالب است که در روایات بارها به جدی گرفتن نماز در کودکی و دوران بلوغ تاکید شده است. امیرالمؤمنین" فرموده اند: از هفت سالگی نماز را به بچه ها آموزش دهید ولی از وقتی که به تکلیف رسیدند بسیار جدی بگیرید." اگر خانواده ها برای نماز جدی باشند و خود در وقت نماز به هیچ چیز دیگر نپردازند و با لحنی آمیخته با جدیت و قاطعیت – نه تندی وخشونت و تحقیر – دیگران را به نماز دعوت کنند، فرزندان در می یابند که نماز، از برنامه های خانواده است و به آن پایبند خواهند شد. وقتی از قاطعیت سخن می گوییم، بال دوم تربیت یعنی رحمت و محبت بیشتر باید دیده شود. وقتی صبح با محبت، نرمی و مهربانی، کشیدن دست لطف بر پیشانی و بوسه کودک را بیدار می کنیم و سپس "نماز" او را ستایش می کنیم، خاطره ای شیرین و موقعیتی مثبت برای استمرار برپایی نماز فراهم کرده ایم.
انتظارات ناهمخوان با واقعیت
آنچه ما از دیگران بویژه از فرزندان می طلبیم عمدتا آرمان طلبانه است تا واقع بینانه. وقتی انظارات بالا می رود و کودک و نوجوان نمی توانند انتظارات را برآورده کنند ممکن است مورد تحقیر و شماتت قرار گیرند.
پیش زمینه نماز صبح از شب فراهم نشود
اگر بگوییم هر کس می خواهد صبح اول وقت بیدارش کنم، اعلام کند، از همان شب طمینه فراهم شده است، این برخاستن دیگر تحمیل نیست، "خواسته" است. اگر بگوییم ساعت را تنظیم کنید یا اراده کنید که صبح برخیزید، نوعی تلقین فراهم شده است. مراقب باید بود نماز صبح، نماز شروع است، اگر برپا نشود، به برپایی نماز ظهر و عصر چندان امیدی نیست. بهتر است "ما" بیدار نکنیم یا لااقل همیشه ما این مسئولیت را به عهده نگیریم. گاه فرزندان خود مسئول و چاره اندیش بیداری خودشان باشند.
نوشته شده توسط : اسماعیل کاظمی