: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: لوگوي دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: جستجو در وبلاگ :
مسائل کلی نگاه و لمس
نگاه مرد و زن نامحرم به یکدیگر: نگاه مرد یا زن به غیر از صورت و دست نامحرم چه با قصد تلذذ و ریبه باشد و چه بدون آن، جایز نیست. امّا نگاه به صورت و دست نامحرم با قصد تلذذ و ریبه جایز نیست ولی بدون آن جایز است.
نگاه به محارم: نگاه مرد یا زن به محارم خود بدون قصد تلذذ و ریبه جایز است، ولی با تلذذ و ریبه جایز نیست. نگاه به عورت با تلذذ و ریبه یا بدون آن جایز نیست.
نگاه به همسر: نگاه مرد یا زن به تمام اعضای همسر خود، با تلذذ و بدون آن، جایز است.
نگاه به همجنس (مرد به مرد، زن به زن): نگاه مرد یا زن به هر عضوی از بدن همجنس خود، با قصد تلذذ و ریبه حرام است. نگاه به غیر از عورت او، اگر بدون قصد تلذذ و ریبه باشد، جایز است.
نگاه مرد به دختر نابالغ: نگاه مرد به صورت، بدن (غیر از عورت) و موی دختر نابالغ در صورتی که از روی تلذذ و شهوت نباشد جایز است ولی بنابر احتیاط مستحب جاهایی مثل ران و شکم را که معمولاً میپوشانند، نگاه نکند.
نگاه زن به پسر نابالغ: نگاه زن به پسری که بالغ نشده ولی خوب و بد را میفهمد (به غیر از عورت)، بدون قصد تلذذ و ریبه جایز است.
نگاه مرد به زن کافر: نگاه به زن کافر(کتابی و غیر کتابی) اگر بدون قصد تلذذ و ریبه باشد جایز است؛ البته احتیاط در اکتفا نمودن بر مواضعی است که معمولاً آنها را نمیپوشانند.
نگاه به عورت: نگاه به عورت دیگران حرام است اگر چه از پشت شیشه یا در آینه و مانند آن باشد و احتیاط واجب آن است که به عورت بچهای که خوب و بد را میفهمد نیز نگاه نکنند.
نگاه به عضو جدا شده از نامحرم: نگاه به عضوی که از مرد یا زن نامحرم جدا شده، جایز نیست و احتیاط واجب آن است که به موی جدا شده نامحرم نیز نگاه نکنند، ولی نگاه به دندان و ناخن که جدا شده باشد، اشکال ندارد.
لمس: لمس بدن نامحرم حتی دست و صورت، حرام است.
نوشته شده توسط : اسماعیل کاظمی
یقین به مرگ
گفته شده در مورد فرد صاعقه زده، غریق، و کسی که سکته کرده، باید سه روز صبر کرد تا یقین به مرگ آنها حاصل شود ولی در این زمان، با معاینه دکتر فوراً دفن میکنند آیا معاینه پزشک کافی است؟
اگر از قول دکتر یقین به مرگ حاصل شود دفن جایز است و در غیر این صورت تا یقین حاصل نشود، جایز نیست.
حجیّت و اعتبار نظر پزشک
در بعضی از احکام شرعی، معیار، علم، گمان و یا احتمال عقلایی خود مکلف میباشد. مثلاً اگر انسان علم به موضوعی پیدا کرد باید به علم خود عمل کند. بنابراین اگر از نظر پزشک برای وی علم حاصل شود، نظر پزشک معتبر است، اما اگر احیاناً علمِ شخص مکلّف مخالف نظر پزشک باشد، نظر خود او مقدم است.
حفظ جان بیمار
بعضی اوقات نسبت به بیماری که در بخش مراقبتهای ویژه است، ناامیدی و یأس از معالجه حاصل میگردد و تنها راه برای تداوم حیات و احیای قلب بیمار، تنفس مصنوعی یا ماساژ دادن و امور دیگر از این قبیل است. در این گونه موارد، در صورتی که ادامه معالجه با این اعمال موجب استمرار حیات وی (ولو در زمان کوتاهی) گردد، چنین اقداماتی واجب است و جایز نیست او را به حال خود واگذارند.
تسریع در مرگ بیمار
در شرایطی که محتضر (کسی که در حال جان دادن است) در حال زجرکشیدن میباشد، تزریق مواد کشنده به بیمار (برای این که زودتر راحت شود)، جایز نیست و در صورتی که مرگ به این عمل استناد داده شود، شخصی که چنین کاری را انجام داده، قاتل محسوب شده و به آن دیه تعلق میگیرد، که تفصیل آن در احکام دیه آمده است.
رفع مسؤولیت پزشک
با توجه به مطالبی که در بحث ضمان مطرح شد، پزشک ممکن است در بسیاری موارد با مسأله ضمان روبرو گردد. از این رو، در هنگام معالجه (برای اجتناب از درگیر شدن با چنین مسائلی) پزشک میتواند به ترتیب ذیل از خود رفع مسؤولیت نماید: چنانچه پزشک به مریض یا ولی او بگوید که اگر ضرری به مریض برسد، ضامن نمیباشد و مریض یا ولی او نیز قبول کرده باشد، طبق شرایطی که در زیر خواهد آمد از پزشک در قبال ضررهای احتمالی رفع مسؤولیت میشود و گرفتن این رضایت از مریض یا ولی او (مبنی بر عدم مسؤولیت پزشک در قبال ضررهای احتمالی) را در اصطلاح" ابرأ" مینامند.
حکم آبجو و شربت ها
آبی که به دستور پزشک از جو میگیرند و به آن مأالشعیر میگویند پاک است ولی فُقّاع که از جو گرفته میشود و به آن آبجو میگویند نجس و خوردن آن حرام است.
شربتهایی که در فرمول آنها الکل طبی به کار رفته باشد در صورتی که معلوم باشد در آن شرابِ حرام وجود دارد، تجویز و استعمال آنها جایز نیست، مگر در صورت ضرورت و انحصار علاج به آن. امّا در صورت شک، استفاده از آن مانعی ندارد و تحقیق زیاد لازم نیست.
معالجه با چیزهای حرام
معالجه با حرام، در صورتی که معالجه منحصر به استفاده از حرام باشد، جایز است، هر چند پزشکان ماهر و مورد اطمینان، انحصار را تشخیص بدهند. اما اگر معالجه منحصر به آن چیز حرام نباشد، جایز نیست.
مقدار استفاده از چیزهای حرام
اگر کسی مضطر شود که از حرام استفاده کند، باید به مقدار ضرورت اکتفا نماید و زیادتر از آن جایز نیست. بنابراین اگر برای دفع ترس از ضرر جانی مضطر به آشامیدن شراب یا حرام دیگری شود، باید به مقدار ضرورت اکتفا کند.
برخی خوردنیهای حرام
1- خوردن نجاسات مانند شراب، آبجو، خون و مردار.
2- خوردن چیزهایی که نجس شده و هنوز حکم نجاسات آنها باقی است.
- نکته: ملاک در تشخیص چیزهای نجس شده، علم به نجاست آنهاست و در
صورت شک، محکوم به طهارت و حلّیت است. یعنی طاهر و حلال میباشند. مانند برخی از داروها که از خارج کشور تهیه میشوند و شک در طهارت و حلّیت آنها میباشد.
3- خوردن هر چیزی که به بدن ضرر میرساند و این بر سه قسم است :
الف - آنچه موجب هلاکت میشود مانند آشامیدن سَمهای کشنده یا این که زن حامله چیزی بخورد که موجب سقط جنین شود.
ب - آنچه موجب انحراف مزاج یا از کار افتادن بعضی از حواس ظاهری یا باطنی میگردد.
ج - آنچه موجب از بین رفتن بعضی از قوای بدنی میگردد مانند آن که مرد چیزی بخورد که موجب قطع نیروی جنسی و تناسلی شود و یا زن چیزی بخورد که عقیم گردد و بچهدار نشود.
ملاک تشخیص ضرر: در قسم «الف» که موجب هلاکت میشود، فرقی نیست علم یا گمان به ضرر داشته باشد و یا احتمال عقلایی به ضرر داده شود یعنی در هر سه حالت استفاده از آنچه ضرر دارد حرام است و در قسم «ب» و «ج» نیز، بنابر احتیاط واجب فرقی بین سه حالت علم یا گمان یا احتمال عقلایی نیست.
نگاه و لمس به منظور معاینه و درمان
اگر پزشک مرد (در صورت نبودن پزشک زن) جهت معالجه و یا کارهایی از قبیل تشخیص نبض، گرفتن خون و شکستهبندی ناچار شود به بدن نامحرم نگاه کند، یا دست به بدن او بزند (و استفاده از دستکش و مانند آن، به منظور لمس غیرمستقیم، ممکن نباشد)، در این صورت، لمس و نگاه اشکال ندارد. البته اگر در چنین مواردی پزشک بتواند تنها با نگاه کردن و یا با لمس کردن مریض نامحرم را معالجه کند، باید به همان نگاه یا لمس (آن هم به مقدار ضرورت) بسنده کند و زیادتر از آن جایز نیست. در نگاه و لمسِ پزشک زن نسبت به مرد نامحرم نیز همین حکم جاری است.
اگر پزشک برای معالجه بیمار ناچار شود به عورت او نگاه کند، ... و چارهای جز نگاه (مستقیم) به عورت او نباشد، اشکال ندارد.
نوشته شده توسط : اسماعیل کاظمی
کد سوال_11: چرا بعضى دعاها مستجاب نمىشود؟
جواب: اگر به جاى بنزین مخصوص، گازوئیل یا آب در باک هواپیما بریزیم، پرواز صورت نمىگیرد، دعاى کسانى مستجاب مىشود که در شکم آنان لقمه حرام نباشد. در حدیث مىخوانیم: «مَن سرّه أن یُستجاب دعائه فَلیطیّب کسبه» (26) هرکس دوست دارد دعایش مستجاب شود، درآمد و لقمه خود را پاکیزه و حلال کند. بگذریم که دعا به معناى طلب خیر است و بسیارى از خواستههاى ما خیر نیست و ما خیال مىکنیم خیر را طلب مىکنیم.
کد سوال_12: آیا اسلام مىخواهد در تمام ساعات مشغول دعا باشیم که این همه دعا وارد شده است؟
جواب: گرچه در کتابهاى دعا، همچون مفاتیح الجنان، براى تمام ساعات روز و تمام روزهاى سال دعا نقل شده است، امّا این مثل آن است که وقتى شما به ترمینال اتوبوس یا فرودگاه یا ایستگاه قطار مراجعه مىکنید، مىبینید که در تابلو نوشته شده است: براى تمام ساعات شبانه روز، وسیله آماده سفر دارند، ساعت 8 صبح، 9 صبح، 10 صبح تا آخر شب. معناى این تابلو این نیست که همه مردم در همه ساعات مسافرت کنند، بلکه به معناى آن است که هر مسافرى در هر ساعتى تصمیم سفر گرفت وسیله هست. در دعا هم شاید منظور این باشد که هرکس در هر ساعت، قصد خواندن دعایى داشت، دعاى مخصوص آن ساعت هست. به علاوه، دعاهاى کوچک، به خصوص اگر انسان آنها را حفظ کند لطمهاى به کار نمىزند و مىتواند در ضمن کار به دعا هم مشغول باشد.
کد سوال_13: خداوند در حوادث تلخ و شیرین زندگى انسان، چه مقدار نقش دارد؟
جواب: در قرآن مىخوانیم: «ما أصابک مِن حَسنةٍ فَمِن اللّه و ما أصابک مِن سَیِّئة فَمِن نَفسک» هر خوبى به تو رسد از خداوند است ولى هر بدى که به تو رسد از نفس خودت مىباشد. کره زمین که به دور خود و خورشید مىگردد و همواره بخشى از آن روشن و بخشى دیگر تاریک است، هر کجاى آن روشن باشد از خورشید است و هر کجاى آن تاریک باشد، از خود زمین است. خداوند انگور را آفرید، ولى بشر از آن شراب مىسازد که مایه بروز هزاران حادثه و بیمارى است. خداوند به انسان قدرت داد، ولى عدّهاى با سوء استفاده از این قدرت، به محرومان ضربه مىزنند. خداوند به انسان عقل داد، ولى عدّهاى از این عقل سوء استفاده کرده و به دنبال مکر و حیله براى مردم هستند. پس آنچه از سوى خداوند است، نیکوست و بدىها از خود ما سرچشمه مىگیرد.
کد سوال_14: اگر نماز، انسان را از فحشا و منکر باز مىدارد، چرا بعضى نمازگزاران مرتکب خلاف مىشوند؟
جواب: اولاً تخمه پوک، هیچ گاه سبز نمىشود و نماز بدون حضور قلب، تخمه پوک است. نمازى سبب دورى انسان از مفاسد مىشود که با حضور قلب باشد وگرنه حرکت لب و کمر چنین خاصیّتى را ندارد.
اگر مدرسه و دانشگاه به انسان رشد علمى مىدهد به این معنا نیست که هرکس به مدرسه و دانشگاه رفت به آن رشد مىرسد، بلکه به این معناست که مدرسه و دانشگاه بستر رشد است به شرط آنکه با جدّیّت درس بخوانید و آنچه را مىخوانید بفهمید. نماز نیز اگر با اصول و شرایطى که دارد اقامه گردد، مانع فحشا و منکر مىشود. «اِنّ الصّلوةَ تَنهى عن الفحشاءِ و المُنکر»
ثانیاً نمازگزارى که گاهى خلاف مىکند، اگر اهل نماز نبود خلافش بیشتر بود، زیرا همین نمازگزار براى صحیح بودن نمازش مجبور است بدن و لباسش پاک باشد، لباس و مکانش از مال مردم نباشد و همین مقدار مراعات احکام و مسائل، سبب دور شدن او از برخى گناهان و منکرات مىشود، همان گونه که پوشیدن لباس سفید، انسان را از نشستن روى زمین آلوده باز مىدارد.
کد سوال_15: امروزه زندگى بدون ارتباط با دیگران امکانپذیر نیست، پس چرا مىگوییم: «نه
شرقى، نه غربى»؟
جواب: مراد از شعار «نه شرقى، نه غربى» آن است که ما در انتخاب راه و شیوه حکومت، به شرق و غرب وابسته نباشیم و نسبت به هیچ ابرقدرتى خودباخته نشویم، زیرا شرق زدگى و غرب زدگى دو بیمارى مهلک و نشان دهنده خودباختگى است. امّا در کسب علم و تجربه و مهارت، ما باید هم شرقى باشیم و هم غربى. در حدیث مىخوانیم که پیامبر عزیز اسلام فرمود: «اطُلبوا العلم و لو بالصِّین» علم را بیاموزید، حتى اگر در چین و دورترین نقطه باشد. همان گونه که گرمازدگى و یخ زدگى بیمارى است، امّا استفاده از حرارت براى پخت و پز و استفاده از یخ در مواردى لازم مفید است. آرى، از یخ استفاده کنیم، امّا یخ زده نباشیم. از گرما استفاده کنیم، امّا گرمازده نباشیم. از شرق و غرب استفاده کنیم، امّا شرق زده و غرب زده نباشیم.
کد سوال_16: آنجایى که امر به معروف و نهى از منکر اثر نمىکند، وظیفه چیست؟
جواب: اولاً اگر شخص دیگرى با بیان بهترى بگوید اثر مىکند، از او بخواهید که این کار را انجام دهد. هنگامى که خداوند به حضرت موسى دستور داد نزد فرعون برود و او را ارشاد کند، موسى علیه السلام از خداوند خواست که برادرش هارون که بیان بهترى دارد را همراه او بفرستد. «و أخى هارون هو أفصحُ منّى لِساناً فَارسله مَعى»
ثانیاً گاهى با یکبار اثر نمىکند، امّا با تکرار اثر مىکند، آن هم با بیانهاى گوناگون. چنانکه چوب سخت با یک ضربه تبر شکسته نمىشود، تکرار لازم است. قرآن مىفرماید: ما مطالب خود را در قالبهاى گوناگون بیان کردیم تا شاید اثر کند. «لقد صَرّفنا فى هذا القرآن»
ثالثاً ممکن است شیوه ما صحیح نبوده که اثر نکرده است. چون امر به معروف و نهى از منکر شرایط و اصولى دارد و با هر منکر باید به گونهاى متناسب برخورد کرد؛ گاهى گرد و غبار روى لباس شما مىنشیند و گاهى دوده. غبار با ضربه محکمى که بر لباس مىزنید برطرف مىشود، امّا اگر همین ضربه را به دوده بزنید، هم دستتان سیاه مىشود و هم دوده به لباس فرو مىرود. برطرف کردن دوده با فوت است و برطرف کردن غبار با ضربه. پس هر منکرى را باید به گونهاى خاص برطرف کرد. چنانکه قرآن مىفرماید: «واتوا البیوت من أبوابها» (31) یعنى هر خانهاى را باید از راهش وارد شد. رابعاً براى بازداشتن مردم از فساد باید راههاى حلال را به روى آنان باز کرد. حضرت لوطعلیه السلام هنگامى که دید مردم به مهمانانش، سوء قصد دارند فرمود: من حاضرم دخترانم را به ازدواج شما در آوردم تا شما دست از مهمانان من بردارید. من راه حلال را براى شما باز مىکنم تا شما به گناه گرفتار نشوید. «هؤلاء بَناتى هُنّ أطهرلکم فاتّقوا اللّه و لا تخزونى فى ضَیفى»
کد سوال_17: چگونه با غرائز جنسى برخورد کنیم؟
جواب: این غرائز را خداوند در انسان آفریده و لذا سرکوب آن جایز نیست، بلکه باید آن را کنترل و مهار کنیم. وجود غرائز براى حفظ و بقا و تکامل نسل بشر ضرورت دارد. اگر شکم نباشد، انسان از گرسنگى مىمیرد، اگر غضب نباشد، انسان از خود دفاع نمىکند و اگر شهوت نباشد، نسل بشر قطع مىگردد. ولى براى ارضاى غرائز باید مسیر صحیح طى شود. غرائز مثل کپسول گاز هستند که اگر از طریق صحیح وارد اجاق گاز شود، نتیجهاش حرارت و پخت و پز است، ولى اگر بدون کنترل باشد، انفجار و خطر را در پى خواهد داشت. خودآرایى براى زن یک غریزه است، این غریزه اگر در خانه به کار گرفته شود زندگى را شیرین و پر محبت خواهد کرد، امّا اگر این خودآرایى در خیابان انجام گرفت، سبب متزلزل کردن خانوادههاى دیگر خواهد شد. مردى که در خیابان صدها زن آرایش کرده مىبیند، وقتى به خانه برمىگردد نسبت به همسر خود علاقه چندانى نشان نمىدهد، زیرا جلوههاى خیابانى علاقه او را نسبت به همسرش متلاشى کرده است. به علاوه این جلوهها در دل افرادى که ازدواج نکردهاند طوفانى برپا مىکند که یا او را مثل شمع آب مىکند و مىسوزاند و یا او را به فکر تجاوز و سوء قصد مىاندازد و آثار سوئى همچون فرار از خانه، تهدید، خودکشى، امراض مقاربتى و روانى و بچههاى سر راهى را به دنبال دارد.
کد سوال_18: آیا انسان آزاد است یا مجبور؟ مرز آزادى تا کجاست؟
جواب: خداوند، انسان را آزاد آفریده است و به او اختیار داده تا کارهایش را انتخاب کند. گرچه بعضى گفتهاند: انسان در کارهایش مجبور است و گمان مىکند که آزاد است، امّا دلایل بسیارى بر اختیار انسان وجود دارد که به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
الف) هر انسانى در کارهاى خود گاهى دچار تردید و شک مىشود که آیا انجام دهد یا ندهد؟ همین شک، دلیل بر آزادى اوست که مىتواند کارى را انجام دهد و مىتواند انجام ندهد.
ب) گاهى انسانها به کار یکدیگر انتقاد دارند. انتقاد نیز دلیل آن است که کسى که کار را انجام داده، مىتوانسته انجام ندهد.
ج) هر انسانى در عمر خود بارها از گفتار و رفتار خود پشیمان شده است و همین پشیمانى دلیل آن است که مىتوانسته انجام ندهد و لذا با خود مىگوید: اى کاش انجام نمىدادم!
د) همه مردم فرزندان خود را تربیت مىکنند و یا به معلّم و مربّى مىسپارند و این دلیل آن است که فرزند انسان مىتواند مسیر کج را رها و به راه حق برود. بنابراین شک، انتقاد، پشیمانى و تربیت، دلیل آزدى انسان است. علاوه بر آنکه آزادى خواسته تمام انسانها بلکه حیوانات است. شما اگر گربهاى را در قفس کنید، هر نوع غذا براى او در قفس قرار دهید، باز ناراحت است و ترجیح مىدهد در کوچه و خیابان سادهترین غذا را بخورد امّا در قفس نباشد. در بهشت نیز اگر آزادى نباشد، مؤمن رنج مىبرد و لذا مؤمنان هنکامى که وارد بهشت مىشوند، خدا را به خاطر آزادى در بهشت سپاس مىگویند: «ألحمدُ لِلّه الّذى نَتبَوّء من الجنّة حیث نشاء» با این همه، انسان بنده خداست و باید به دستورات او عمل کند و اگر آزادى مرز نداشته باشد و انسان اختیار خود را به نفس و تمایلات شخصى یا تمایلات دیگران بدهد او را به دره هلاکت سقوط خواهد داد. آزادى باید در چارچوب فرامین خدا و عقل باشد تا سبب سلب آزادى دیگران نشود.
کد سوال_19: خدا که به همه مَحرم است، پس چرا در نماز، مردان و زنان باید خود را بپوشانند؟
جواب: همیشه پوشیدن لباس به خاطر مَحرم و نامَحرمى نیست، بلکه گاهى پوشیدن لباس جنبه تکریم و ادب دارد. معمولاً افراد در خانه خود، لباس ساده مىپوشند ولى وقتى مهمان وارد خانه مىشود، به احترام مهمان، لباس کامل و مناسب مىپوشند و اگر قرار باشد در مجلس عروسى شرکت کنند، لباس کاملترى بر تن مىکنند. این تغییر لباسها، به خاطر ادب و احترام مهمانان مجالس است. حضور در محضر خداوند در حال نماز نیز مقتضى پوشیدن لباس مناسب و کامل است.
کد سوال_20: چه گناهانى را خدا نمىبخشد؟
نوشته شده توسط : اسماعیل کاظمی