: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: لوگوي دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: جستجو در وبلاگ :
"آداب سفر"
مسافرت، وسیله نجات شخص از چیزى است که از آن فرارى است و یا موجب رسیدن او به چیزى است که بدان علاقهمند است. سفر دو نوع است: یکى سفر ظاهرى و جسمانى است از محل زندگى و وطن به بیابانها و دشتها و دیگرى سفر به وسیله حرکت درونى است از پایینترین مراتب تا ملکوت آسمانها و برترین سفرها سفر باطن است، زیرا کسى که بر حال جمود و به همان صورتى که پس از تولد و بر اساس تقلید از پدران و نیاکان شکل گرفته است، باقى بماند، همواره در مرتبه پایین مانده و به درجه نازلى تن داده است و به جاى فضاى گسترده "بهشتى که به بهاى آسمانها و زمین است" تاریکى زندان و تنگناى محبس را برگزیده است.
در آداب مسافر از آغاز تا بازگشت ده مورد ذکر شده است که به شرح آن میپردازیم:
1- مسافر پیش از هر چیز رد مظالم بدهد و قرضهایى را که دارد ادا کند و هزینه کسانى را که واجب النفقه او هستند فراهم کند و اگر اماناتى در دست او هست به صاحبانش بازگرداند و جز مال حلال براى خرج سفر برندارد و آن قدر خرج سفر بردارد که به همراهانش نیز کمک کند. باید در مسافرت خوش سخن باشد و دیگران را اطعام کند و با آنان با اخلاق نیکو برخورد کند، زیرا مسافرت رازهاى درونى را ظاهر مىسازد.هر کس براى رفاقت در سفر شایسته باشد براى معاشرت در غیر سفر نیز شایسته است.
2- برای خود همراهى انتخاب کند و به تنهایى سفر نرود.
باید همراهش از کسانى باشد که بر امور دینى، او را یارى کند و هرگاه چیزى از این امور را فراموش کرد به خاطر او آورد و کمک و یارىاش کند و چون یادآورى کرد بازوى او باشد.
از امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که فرمود: "با کسى که در تو فضیلتى نسبت به خود نمىبیند و همچنین تو نیز در او فضیلتى نسبت به خود نمىبینى، هرگز در سفر همراهى نکن."(?)
از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود: "هرگاه معاشرت مىکنى با مثل خودت معاشرت کن و مبادا با کسى معاشرت کنى که عهدهدار مخارج تو باشد، زیرا این کار باعث ذلت مؤمنان است."(2)
از آن حضرت است که فرمود: "حق مسافر، آن است که اگر مریض شد برادران همسفرش تا سه روز برایش توقف کنند."(3)
3- مسافر از همراهان در وطن و فامیل و دوستان خود خداحافظى کند و در وقت خداحافظى دعاى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله را بخواند.
رسول خدا صلى اللّه علیه و آله چنان بود که: "هر گاه از مؤمنان خداحافظى مىکرد، مىفرمود: خداوند بر تقواى شما بیفزاید و شما را متوجه کارهاى خیر کند و تمام حاجتهاى شما را برآورد و دین و دنیاى شما را سالم بدارد و شما را به سلامت باز گرداند."(4)
در خبر دیگرى از امام باقر علیه السلام است که فرمود: "رسول خدا صلى اللّه علیه و آله هرگاه با مسافرى خداحافظى مىکرد، دست او را مىگرفت، سپس مىفرمود: خداوند همسفران خوبى نصیبت کند و یارى خود را کامل و مشکل سفر را آسان و دور را نزدیک و گرفتارى تو را برطرف سازد و دین و امانت و سرانجام کار تو را به سامان برساند و راه هر خیرى را به روى تو بگشاید. تقواى الهى را رعایت کن و خودت را به خدا بسپار و به برکت خداى عزوجل حرکت کن."(5)
4- پیش از مسافرت، هنگام بیرون رفتن نماز بگزارد.
در من لا یحضره الفقیه از قول پیامبر صلى الله علیه و آله آمده است که فرمود: "شخص مسافر براى خانوادهاش از دو رکعت نمازى که وقت رفتن به سفر به جا آورد و بگوید: خداوندا خود و خانواده و مال و اولاد و دنیا و آخرت و امانت و پایان کارم را در نزد تو به ودیعت مىگذارم، چیز بهترى به جا نمىگذارد، و این سخن را کسى نمىگوید مگر آن که خداوند آنچه را که خواسته است به او مرحمت مىکند." (6)
5- مسافر وقتى از منزل بیرون آمد، دعا را بخواند.
"از حضرت موسى بن جعفر علیه السلام شنیدم که مىفرمود: اگر مردى از شما قصد سفر کرد، بر در منزلش ، رو به سمتى که مىخواهد سفر کند، بایستد و سوره حمد را رو به جلو و به طرف راست و چپ و نیز آیة الکرسى را به سمت جلو و راست و چپش بخواند، سپس بگوید: خدایا! مرا و هر چه همراه من است نگهدار و مرا با آنچه همراهم نیست سالم بدار و مرا با آنچه همراه دارم به لطف خود، به خوشى به مقصدم برسان. خداوند، او را با آنچه همراه دارد، نگهدارى مىکند و به سلامت به مقصد مىرساند."(7)
امام صادق علیه السلام وقتى که آهنگ سفر داشت، مىگفت: "خداوندا راه ما را باز کن و مسیر سفر ما را نیکو گردان و سلامتى ما را تامین کن."(8)
على بن اسباط از ابوالحسن الرضا علیه السلام نقل کرده، مىگوید: امام رضا علیه السلام به من مىفرمود: هرگاه از خانهات به قصد سفر یا در غیر سفر بیرون شدى، بگو: به نام خدا، به خدا ایمان دارم و بر خدا توکل مىکنم، هر چه خدا بخواهد، هیچ نیرو و توانى جز به خدا نیست. پس شیاطین که با او رو به رو مىشوند، فرشتگان به صورت آنها مىزنند و مىگویند: شما را بر او تسلطى نیست، زیرا او نام خدا را برده و ایمان و توکل به او دارد و "ما شاء الله، لاحول ولا قوة الا باللّه" گفته است.(9)
ابوبصیر از ابوجعفر علیه السلام نقل کرده است که فرمود: "هر کس در وقت بیرون رفتن از در خانهاش بگوید: به خدا پناه مىبرم از آنچه فرشتگان الهى از او پناه جستهاند، از شر امروز و از شر شیطان و از شر هر کسى که براى اولیاى خدا دام گسترده است و از شر جن و انس و از شر درندگان و حشرات (سمى) و از شر ارتکاب هر نوع حرامى، خودم را به خدا وامىگذارم خداوند او را بیامرزد و توبه او را بپذیرد و مشکل او را کفایت کند و از بدى او را باز دارد و از هر شرى نگهدارى کند."(10)
امام صادق علیه السلام هرگاه پا در رکاب مىنهاد، مىگفت: "سبحان الذى سخر لنا هذا و ما کنا له مقرنین" و هفت مرتبه "سبحان الله" و هفت مرتبه "الحمدلله" و هفت مرتبه "لا اله الا اللّه" مىگفت."(11)
امام رضا علیه السلام فرمود: "هر کس وقتى که سوار مرکب شد بگوید: "بسم الله ولا قوة الا بالله والحمدلله الذى سخرلنا هذا و کما له مقرنین" خود و مرکبش را تا وقتى که پیاده میشود، حفظ کرده است."(12)
6- مسافر از هر منزلى صبح زود حرکت کند.
جابر نقل کرده است: پیامبر صلى اللّه علیه و آله روز پنجشنبه وقتى که عازم تبوک بود، صبح زود به راه افتاد و فرمود: "اللهم بارک لامتى فى بکورها." (13)
مستحب است که آغاز رفتن به مسافرت روز پنجشنبه باشد. نقل شده است که "رسول خدا صلى الله علیه و آله براى سفر بیرون نمىشد، مگر روز پنجشنبه."(14)
در کتاب من لا یحضره الفقیه از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود:
"رسول خدا صلى اللّه علیه و آله همیشه روز پنجشنبه مسافرت مىکرد و مىفرمود: خدا و پیامبر و فرشتگان الهى روز پنجشنبه را دوست مىدارند."(15)
از حماد بن عثمان نقل شده است که: "به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا مسافرت در یکى از روزهاى مکروه مانند روز چهارشنبه و روزهاى دیگر کراهت دارد؟ فرمود: سفرت را با صدقه شروع کن و هر وقت خواستى سفر کن و آیة الکرسى را بخوان." (16)
و از آن حضرت است که فرمود: "صدقه بده و هر روزى خواستى به مسافرت برو."(17)
7- بدرقه کردن در وقت خداحافظى مسافر مستحب و سنت است .
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: "هرگاه مجاهد در راه خدا را بدرقه کنم و در حمل بارش در وقت صبح یا شامگاه کمک کنم، این کار نزد من، از دنیا و آنچه در آن است محبوبتر است."(18)
8- از روى احتیاط، روز حرکت کند و جداى از کاروان، تنها راه نیفتد.
دو برادر نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمدند و عرض کردند: ما قصد داریم براى تجارت به شام برویم، به ما بیاموزید چه بگوییم؟ فرمود: پس از آن که به منزلى وارد شدید نماز عشاء را بخوانید و چون هر یک از شما بعد از نماز به بستر خواب رفت اگر تسبیح فاطمه علیهاالسلام را بگوید و سپس آیة الکرسى را بخواند، از هر چیزى محفوظ خواهد بود. دو برادر دستور پیامبر صلى الله علیه و آله را به کار بستند، چند دزد که آنها را تعقیب مىکردند همین که آن دو برادر در منزلى فرود آمدند غلامى را فرستادند تا ببیند آنها خوابند یا بیدار، غلام هنگامى به نزد آنها رسید که یکى از آنها داخل بستر بود و آیة الکرسى مىخواند و تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام را مىگفت؛ به نظر غلام آمد که دو دیوار جلو آنها ساخته شده است، دور آنها را گشت و هر چه دور زد جز دو دیوار هیچ چیز ندید. نزد دزدان برگشت و گفت: به خدا سوگند جز دو دیوار استوار هیچ چیز ندیدم گفتند: خدا تو را ذلیل کند، دروغ مىگویى، ناتوان بودهاى و ترسیدهاى!
همگى از جا برخاستند و رفتند تا خود ببینند و چون رسیدند جز دو دیوار استوار چیزى ندیدند، اطراف دیوارها را گشتند و کسى را ندیدند و به جاى خود برگشتند. فرداى آن روز نزد ایشان رفتند و گفتند: شما کجا بودید؟ گفتند: جز این جا جایى نرفتهایم. دزدان گفتند: اما ما آمدیم و جز دو دیوار استوار چیزى ندیدیم، براى ما بگویید داستان شما چیست؟ گفتند: ما خدمت رسول خدا صلى اللّه علیه و آله رسیدیم و آن حضرت آیةالکرسى و تسبیح فاطمه علیهاالسلام را به ما تعلیم داد و ما انجام دادیم. دزدان گفتند: بروید به خدا سوگند هرگز دنبال شما نمىآییم و دست هیچ دزدى بعد از این سخن پیامبر به شما نمىرسد."(19)
در کتاب من لا یحضره الفقیه، از امام صادق علیه السلام نقل است که فرمود: "هرگاه راه را گم کردى فریاد بزن: یا صالح! یا صدا بزن: یا ابا صالح! لطف خدا بر تو باد! مرا راهنمایى کن."(20)
از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل شده است: "مبادا در وسط راه و میان دشت استراحت کنید زیرا آن جاها محل آمد و رفت درندگان و لانه مارهاست."(21)
9- مسافر شش چیز همراه داشته باشد.
عایشه مىگوید: رسول خدا وقتى که مسافرت مىکرد، پنج چیز به همراه خود مىبرد: آیینه، سرمهدان، شانه کوچک (براى محاسن)، مسواک و شانه سر.(22)
امّ سعد انصارى مىگوید: پیامبر صلى الله علیه و آله در مسافرت، آیینه و سرمهدان را از خود دور نمىکرد.(23)
یکى از اهل توکل، چهار چیز را در سفر و حضر از خود جدا نمىکرد: قمقمه، ریسمان، سوزن با نخ و قیچى. مىگفت: اینها مربوط به دنیا نیست .
در کتاب من لا یحضره الفقیه آمده است که سلیمان بن داوود منقرى از حماد بن عیسى از امام صادق علیهالسلام نقل کرده است که فرمود: "در وصیت لقمان به پسرش آمده است: پسرم! شمشیر و کفش و عمامه و ریسمان و مشک آب و نخ خیاطى و درفش، در سفر همراه داشته باش و داروى بیشترى همراه ببر که هم خودت از آن استفاده کنى هم همراهانت. و در هر کارى که معصیت خدا در آن نباشد، با همسفران موافق باش." (24)
در کتاب من لا یحضره الفقیه از سلیمان بن داوود منقرى به نقل از حماد بن عیسى از امام صادق علیهالسلام که فرمود: "لقمان به پسرش گفت: هرگاه با گروهى مسافرت کردى با آنها در کار خودت و کارهاى جمعى، مشورت کن و با لبخند با آنها برخورد کن و از توشهاى که دارى سخاوتمندانه به ایشان ببخش، هرگاه تو را خواستند پاسخ بده و اگر از تو یارى طلبیدند، یارى کن. زیاد خاموش باش و نماز بخوان و درباره مرکب سوارى و آب و توشهاى که دارى دست و دلباز باش و هرگاه از تو شهادت بر حق خواستند، شهادت بده و هرگاه مشورت خواهى کردند؛ با دقت نظر جواب بده وانگهى پیش از این که درباره امرى بیندیشى و چگونگى آن بر تو مسلم شود، تصمیم نگیر و قبل از آن که برخیزى و بنشینى، بخوابى و بخورى و نماز بخوانى و نیز قبل از آن که فکر و حکمت خود را در مشورت به کار اندازى، پاسخ مشورتى را بازگو نکن، زیرا هر که خالصانه براى طرف مشورت خیرخواهى نکند، خداوند اندیشهاش را مىگیرد و امانتدارى را از او دور مىسازد.
و هرگاه دیدى همراهانت راه مىروند تو هم راه برو و اگر دیدى کار مىکنند تو هم با ایشان کار کن و هرگاه تصدق کردند یا وامى به کسى دادند تو نیز با ایشان عطا کن و از کسى که بزرگسالتر از تو است، حرف شنوایى داشته باش و هرگاه همراهانت به تو دستورى دادند و یا چیزى پرسیدند، بگو: آرى و نگو: خیر، زیرا گفتن خیر، نقص و عیب است و هرگاه در راه سرگردان ماندید، فرود آیید و هرگاه تردید داشتید بایستید و مشورت کنید و هرگاه یک نفر را تنها دیدید از او راه را نپرسید و راهنمایى نطلبید، زیرا وجود فردى تنها در میان بیابان مشکوک است، شاید جاسوس دزدان باشد و یا شیطانى باشد که مىخواهد شما را سرگردان کند و از دو نفر نیز بترسید مگر این که شما چیزى را ببینید که من نمىبینم، زیرا که عاقل هرگاه به چشم خود چیزى را ببیند، حق را باز شناسد و شاهد چیزى را مىبیند که غایب نمىبیند. پسرم ! هرگاه وقت نماز فرا رسید براى هیچ کارى آن را به تاخیر نینداز، نماز را بخوان و از آن راحت شو که آن دینى است به گردن تو، و نماز را با جماعت بخوان هر چند بر سر نیزه باشد و روى مرکبت نخواب، زیرا که خواب باعث مىشود که زودتر پشت حیوان زخم شود و این کار حکیمانه نیست، مگر آن که در کجاوه اى باشى که امکان رفع خستگى و انبساط عضلات و مفاصل فراهم گردد، و چون نزدیک منزلت رسیدى از مرکبت فرود آى و پیش از آن که به خودت برسى به علف او برس زیرا وجود تو به او بستگى دارد و هرگاه خواستید جایى منزل کنید در جایى از زمین فرود آیید که خوش منظرتر و خاکش نرمتر و پر علفتر باشد و چون فرود آمدى پیش از آن که بنشینى دو رکعت نماز بخوان و هرگاه قصد رفع حاجت کردى، از آن جا دور شو، و چون خواستى کوچ کنى دو رکعت نماز بخوان، سپس آن زمینى را که فرود آمده بودى وداع کن و بر آن زمین و اهل آن جا درود فرست، زیرا هر سرزمینى ساکنانى از فرشتگان دارد و اگر توانستى غذایى نخور مگر آن که نخست قدرى از آن را انفاق کرده باشى و تا مىتوانى در مدتى که سوارهاى از قرآن تلاوت کن و تا وقتى که مشغول کارى هستى، تسبیح بگو و تا فراغت دارى دعا کن. "(25)
10- تکبیر گفتن.
پیامبر صلى الله علیه و آله به جاى مىآورد. آن حضرت هرگاه از حج یا جبهه جنگ و یا سفر دیگرى برمىگشت، به هر جاى بلند زمین که مىرسید سه تکبیر مىگفت و این دعا را مىخواند: "لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد، یحیى و یمیت، و هو على کل شىء
قدیر. آئبون تائبون عابدون ساجدون لربنا حامدون، صدق الله وعده، و نصر عبده، و هزم الاحزاب وحده."(26)
پیامبر صلى الله علیه و آله هرگاه وارد مىشد، نخست به مسجد مىرفت و دو رکعت نماز مىخواند سپس وارد خانه مىشد. (27)
شایسته است که براى خانواده و بستگانش ارمغانى از خوردنیها یا چیز دیگرى به قدر امکانش بیاورد، زیرا این سنت است و روایت شده است که "اگر مسافر چیزى نیافت، باید سنگى را در خرجینش بگذارد."(28)
نوشته شده توسط : اسماعیل کاظمی