: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: لوگوي دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: جستجو در وبلاگ :
کد سوال_1: نقش ایمان به خدا در زندگى انسان چیست؟
جواب: شما اگر وارد منزلى شدید که مىدانید این خانه نه صاحبى دارد و نه حسابى، نه دوربینى در کار است و نه کنترلى، هیچ دلیلى براى نظم و دقّت و انضباط در کارهاى شما نیست. در خانه رها، ما هم رها هستیم وهرچه ریخت و پاش نکنیم ونفس خود را کنترل کنیم ضرر کردهایم، ولى اگر بدانیم که این خانه صاحب و حسابى دارد و تمام رفتار ما زیر نظر اوست، به گونهاى دیگر زندگى خواهیم کرد. اگر ایمان بیاوریم که این هستى، صاحبى دارد به نام خداى حکیم و حسابى در کار است به نام معاد و براى تمام افکار و رفتار و گفتار ما پاداش یا کیفرى هست، ما نیز حساب کار خود را مىکنیم و خواستههاى نفس سرکش خود را مهار مىکنیم. کارهایى را که صاحب خانه نمىپسندد، انجام نمىدهیم، زیرا مىدانیم به حساب تمام کارهاى خیر یا شرّ ما رسیدگى مىشود و خداوند در کمین ماست.
کد سوال_2: آیا خدا به عبادات ما نیاز دارد که فرمان داده نماز بخوانیم و رو به کعبه بایستیم؟
جواب: اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند چیزى به خورشید اضافه نمىشود و اگر همه مردم پشت به خورشید خانه بسازند، چیزى از خورشید کم نمىشود. خورشید نیازى به مردم ندارد که رو به او کنند، این مردم هستند که براى دریافت نور و گرما باید خانههاى خود را رو به خورشید بسازند.
خداوند به عباداتِ مردم نیازى ندارد که فرمان داده نماز بخوانند. این مردم هستند که با رو کردن به او از الطاف خاص الهى برخوردار مىشوند و رشد مىکنند.قرآن مىفرماید: اگر همه مردم کافر شوند، ذرّهاى در خداوند اثر ندارد، زیرا او از همه انسانها بىنیاز است. «اِن تکفروا انتم و مَن فى الارض جیمعاً فانّ اللّه لغنىٌّ حمید»
کد سوال_3: چرا صالحان، گرفتار مشکلات هستند و مجرمان و گنهکاران، در رفاه به سر مىبرند؟
جواب: از آنجا که خداوند اولیاى خود را دوست دارد، لذا اگر خلافى کنند، فوراً آنان را با قهر خود مىگیرد تا متذکّر شوند، چنانکه خداوند در قرآن مىفرماید: اگر پیامبر سخنى را که ما نگفتهایم به ما نسبت دهد، با قدرت او را به قهر خود مىگیریم: «لو تقوَّل علینا بعضَ الاقاویل لأخذنا منه بالیمین» و همچنین اگر مؤمنین خلافى کنند، چند روزى نمىگذرد مگر آنکه گوشمالى مىشوند.امّا اگر نااهلان خلاف کنند، خداوند به آنان مهلت مىدهد و هرگاه مهلت سرآمد، آنان را هلاک مىکند: «و جعلنا لمهلکهم مَوعداً» و اگر امیدى به اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر مىاندازد و به آنان مهلت مىدهد تا پیمانه شان پر شود. «انّما نُملى لهم لیزدادوا اثماً»
به یک مثال توجه کنید:اگر قطرهاى چاى روى شیشه عینک شما بریزد، فوراً آن را پاک مىکنید.
امّا اگر قطرهاى چاى روى لباس سفید شما بچکد، صبر مىکنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض کنید.و اگر قطرهاى روى قالى زیر پاى شما بچکد، آن را رها مىکنید تا مثلاً شب عید به قالى شویى ببرید.خداوند نیز با هرکس به گونهاى رفتار مىنماید و بر اساس شفّافیّت یا تیرگى روحش، کیفر او را به تاخیر مىاندازد.
کد سوال_4: چگونه قبولى تمام کارها، مشروط به قبولى یک عمل همچون نماز مىشود؟
جواب: پلیس راهى را در نظر بگیرید که از رانندهاى گواهینامه رانندگى مطالبه مىکند. اگر راننده، گواهینامه پزشکى، گذرنامه سیاسى، پروانه ساختمان، کارت بازرگانى و اجازه اجتهاد و یا هر مدرک دیگرى به او نشان دهد، پلیس از او نمىپذیرد و تنها اگر گواهینامه رانندگى داشت اجازه عبور مىدهد و گرنه مانع او مىشود. در قیامت نیز شرط رسیدن به مقصد، گواهینامه نماز است که اگر نباشد، هیچ عملى مورد قبول و نجاتبخش نیست.
کد سوال_5: آیا تشبیه بعضى انسانها به حیوان در قرآن، جسارت و ناسزاگویى نیست؟
جواب: با نگاهى به منافع حیوانات و عملکرد بعضى انسانها، تشبیه «اولئک کالانعام بل هم اضلّ» را حقّ و منطقى مىیابیم؛گرانترین لباس انسان، ابریشم، از حیوانات است.مهمترین غذاى انسان، شیر و عسل و گوشت و ماست، از حیوانات است.حیوانات وسیله بارکشى و شخم زدن و منبع درآمد و اشتغال هستند.تمام کارخانههاى پشم ریسى، چرم سازى، لبنیاتى و مرغدارى ودامدارىها کارشان به حیوانات وابسته است.حیوانات بعضى معلّم بشرند. کلاغ، دفن مرده را به فرزند آدم و نسل او آموخت.بعضى گزارشگر انبیا مىشوند؛ هدهد گزارش انحراف مردم سبأ را نزد حضرت سلیمان آورد.
بعضى محافظ انبیا مىشوند؛ تار عنکبوت پیامبر اسلام را در غار حفظ کرد.حیوانات قابل تربیت و آموزش هستند و لذا شکار سگى که آموزش دیده حلال است.حتى حیوانات آزار دهنده مثل مار، تنها کسانى را مىگزند که به آنها نزدیک شده باشند.با توجّه به مطالب فوق، آیا انسانهایى که از دور مردم آزارى مىکنند و مناطق دور دست را بمباران و موشکباران مىکنند، از مار بدتر نیستند؟افرادى که شبانه روز براى مردم حیله و خدعه مىکنند و به خاطر رسیدن به هوسهاى بى انتهاى خود نسل انسان را به تباهى مىکشند، از حیوانات بدتر نیستند؟
آدمهایى که یک تنه صدها پرونده جرم و جنایت دارند، از درّندهترین حیوانات پستتر نیستند؟
کد سوال_6: آیا هر مسلمانى، مؤمن است یا آنکه میان اسلام و ایمان تفاوت است؟
جواب: در قرآن، یکجا مىخوانیم که مردم وارد دین مىشوند: «یدخلون فى دین اللّه افواجا» و در جاى دیگر به کسانى که شعار دیندارى مىدادند گفته مىشود: هنوز ایمان وارد دلهاى شما نشده است: «ولمّا یدخل الایمان فى قلوبکم» یعنى دین باید وارد مردم شود.آرى، دیندارى مراحلى دارد: مرحله گرم شدن، مرحله داغ شدن و مرحله پخته شدن. هر گرم و داغى، سرد مىشود ولى هیچ پختهاى خام نمىشود.ورود مردم در دین آسان است؛ هرکس بگوید: «أشهد ان لا اله الاّ اللّه و أشهد انّ محمّداً رسول اللّه»، مسلمان است. این مرحله گرم شدن است. امّا بالاتر از گرم شدن، داغ شدن است. اصحاب پیامبر با احساس و هیجان داغى به جبههها مىرفتند و حاضر بودند در کنار پیامبر جان فشانى کنند. ولى قرآن به آنها مىگوید اگر دین دارید، خمس غنائم جنگى را بدهید: «واعلموا انّما غَنمتُم من شىءٍ فانّ لِلّه خُمُسَه و للرّسول... انْ کنتم آمنتم باللّه» آرى، کسانى که شهادتین مىگویند و حتى در جبههها کنار پیامبر مىجنگند، ممکن است در مسایل مالى آسیبپذیر باشند که قرآن مىفرماید: در کنار شهادتین و جبهه و نماز، حق خدا و رسول و فقرا را نیز بپردازید. در این مرحله است که ایمان وارد قلب مىشود. قرآن فقط به گروه خاصّى مىفرماید: «اولئک هُم المؤمنونَ حقّاً» مؤمنون واقعى گروه خاصّى هستند، ولى نسبت به گروهى که منافقانه اظهار ایمان دارند، مىفرماید: اینها مؤمن واقعى نیستند: «و مِن النّاس مَن یقول آمنّا بِاللّه و بالیوم الآخر و هم بمؤمنین»
کد سوال_7: امر به معروف و نهى از منکر، وظیفه همه مسلمانان است یا گروهى خاص؟
جواب: براى ماشینى که در مسیر یک طرفه بر خلاف همه رانندگى مىکند، دو نوع برخورد لازم است: یکى آنکه تمام رانندگان با بوق و چراغ مخالفت خود را با کار او اعلام کنند، دوم آنکه پلیس، راننده را جریمه کند.
قرآن نیز هم تمام مسلمانان را به امر به معروف و نهى از منکر سفارش کرده و فرموده است: «کُنتم خَیرَ اُمّة اُخرِجَت للنّاس تَأمرون بِالمَعروف و تَنهَون عن المنکر» شما بهترین امّتى هستید که جلوه کردهاید به شرط آنکه امر به معروف و نهى از منکر کنید.
و در جاى دیگر مىفرماید: از میان شما مسلمین گروهى ویژه باید مسئول امر به معروف و نهى از منکر شوند. «ولتکن منکم اُمّة یَدعون الى الخیر و یأمرون بالمعروف و یَنهون عن المنکر»
کد سوال_8: اینکه خداوند فقط کار افراد با تقوى را مىپذیرد، سبب دل سردى و یأس افراد عادّى یا گناهکار نمىشود؟
جواب: اولاً اینکه قرآن مىفرماید: «إنّما یَتقبّل اللّه من المتّقین» ، تقوا درجاتى دارد. به همین دلیل، کلمه (أتقى) یعنى با تقواتر، در قرآن آمده است: «انّ أکرمکم عند اللّه أتقاکم» و اکثر افراد عادّى و خلافکار هم مرحلهاى از تقوى را دارا مىباشند و گرنه هیچ کار خیرى انجام نمىدادند و از هیچ گناهى دست برنمىداشتند.ثانیاً اگر گفتند دولت فقط فارغ التحصیلان دانشگاه را مىپذیرد، مراد آن است که شرط استخدام رسمى، فارغ التحصیل دانشگاه بودن است، نه اینکه دیگران حقّ هیچ گونه کارى ندارند و یا اگر کارى انجام دهند، پاداششان ضایع مىشود.ثالثاً پذیرش عمل نیز درجاتى دارد: قبول عادّى، قبول شایسته، «بقبول حسن» و قبول برتر که در دعا مىخوانیم: «و تقبّل باحسن قبولک» بنابراین، هرکس به مقدار تقوایى که دارد کارش قبول مىشود.به همین دلیل پاداشهاى قرآن نسبت به افراد و کارها و شرایط، متفاوت است؛
بعضى کارها پاداش دو برابر دارد: «ضِعفَین»
بعضى کارها پاداش چند برابر دارد: «أضعافاً»
بعضى کارها پاداش ده برابر دارد: «فله عَشرُ أمثالها»
بعضى کارها پاداش هفتصد برابر دارد: «کمَثل حبَّة أنبَتَت سَبع سَنابِل فى کلّ سُنبلَةٍ مِأةُ حَبّة»
بعضى کارها پاداشى دارد که هیچ کس، جز خدا آن را نمىداند: «فلا تعلم نفس ما اخفى لهم»
و این تفاوتها بر اساس تفاوت نیّت و نوع کار است.
کد سوال_9: بشر چه نیازى به کتاب آسمانى دارد؟
جواب: تمام کارخانجات دنیا براى تولیدات خود دفترچه راهنما تهیّه و در کنار محصولات به مشتریان ارائه مىدهند. این دفترچهها مشتریان را راهنمایى مىکند که چگونه از آن کالا بهرهمند شوند.نویسنده این دفترچهها کیست؟ آیا جز طراح و سازنده، فرد دیگرى صلاحیّت نوشتن آن را دارد؟ هرگز! ما نیز سازنده و آفریدگار داریم که براى راهنمایى ما، دفترچهاى به نام قرآن نازل کرده است و دیگرى حق قانون گزارى بر خلاف آن را ندارد، زیرا فقط سازنده مىداند که چه ساخته و تنها اوست که به تمام زوایا و ابعاد محصول خود آگاه است و راه بهرهگیرى صحیح و آفات و موانع رشد آن را مىداند: «ألا یَعلم مَن خَلق و هو اللّطیفُ الخَبیر» کسانى که به جاى قانون خداوند به سراغ قوانین بشرى مىروند مانند کسانى هستند که دفترچه راهنماى سازنده را کنار گذاشته و از دیگران نحوه استفاده از آن را مطالبه مىکنند.
کد سوال_10: چرا از مرگ مىترسیم؟
جواب: راننده زمانى در جاده مىترسد که یا بنزین ندارد یا قاچاق حمل کرده یا اضافه سوار کرده یا با سرعت غیر مجاز رفته یا جاده را گم کرده یا در مقصد جایى را آماده نکرده و یا همراهانش نا اهل باشند.اگر انسان براى بعد از مرگ خود، زاد و توشه لازم را برداشته باشد، کار خلاف نکرده باشد، راه را بداند، در مقصد جایى را در نظر گرفته باشد و دوستانش افراد صالح باشند و حرکتش طبق مقررات و مجاز باشد، نگرانى نخواهد داشت.
نوشته شده توسط : اسماعیل کاظمی